موضوعات مرتبط: محصولات دانشی اشراف سازمانی
طرح تحقیقاتی کسر خدمت سربازی
مرکز علم و فناوری اشراف و مدیریت عملکرد
استاد راهنما: حسن خلیلی
محقق: احسان کثیرالولد
در این پژوهش، تجربه کشورهای پیشرو در پیادهسازی و اجرای مدیریت عملکرد و سیستمهای مدیریت عملکرد تشریح شد، باوجود تفاوتهای عمیق و اساسی در فرهنگ و جغرافیای آنها (که حتی گاهی این شرایط و تفاوتها متضاد و مخالف یکدیگرند)، همه کشورها از اجرا و پیادهسازی سیستمهای مدیریت عملکرد رضایت داشته و بهمرور در مسیری در حرکتاند که تمامی مشکلات و چالشهای مرتبط با آن را بهخوبی شناخته و سعی در کاهش و بهبود آنها و افزایش بهرهوری و اثربخشی سیستمهای مدیریت عملکرد دارند.
درک اولیه مفهوم و جایگاه مدیریت عملکرد نیازمند یک بلوغ اجتماعی است. جوامعی که کمبود و نیاز به یک یا الگوهای صحیح و متناسب با فضا و شرایط را درک کردهاند، خود بهصورت فردی و اجتماعی در شرکتها و نهادها و سازمانهایی که در آن عضویت دارند، متمایل و پیشقدم به پیادهسازی سیستم مؤثر شدهاند. یعنی علاوه بر اینکه این جوامع سیستمهای مدیریت عملکرد را پذیرفتهاند، حتی خود حامی، پیشنهادکننده و جزئی از این سیستمها نیز شدهاند. یکی از مشکلات جوامع به بلوغ نرسیده و در مسیر توسعه، پیشرفت و بلوغ در اجراسازی سیستمهای مدیریت عملکرد، عدم مقبولیت عموم (افراد، شرکتها، نهادها، ادارات و سازمانها) گزارششده است. آنها بر این باور بودهاند که این سیستمها و کلاً مبحث ارزیابی و در درجه بعد مدیریت عملکرد کاری بیبازده، دستوپا گیر و غیر ثمربخش است. این باور عمدتاً به یکی از دو دلیل زیر بهدستآمده:
- اعتماد مردم به سیستم، تیم اجرایی و ارزیابیکننده و یا مدیریت کننده سلب شده و آنها مجریان سیستم را لایق نمیدانند.
- سیستم اجراشده نقایص و مشکلات بزرگی داشته که نتوانسته رو به بهبودی و اصلاحات مستمر قدم بردارد و درنتیجه، ثمربخش نبوده و باعث به وجود آمدن این باور بین عموم شده که هر سیستم ارزیابی عملکردی ناکارآمد و فقط دست و پاگیر است و تشریفات و بروکراسی را اضافه میکند.
پس در قدم اول برای داشتن یک الگوی موفق، حمایت و احساس نیاز اعضای آن سازمان به وجود، یک کاتالیزور قوی است و بالعکس عدمحمایت و این حس نیاز، یک مانع بسیار بزرگ و مخرب است.
نکته مهم دیگر مبحث بومیسازی سیستمها و الگوهای مدیریت عملکرد سازمانی است. همانطور که در این پژوهش بهطور کامل به تفاوتهای بنیادین این الگوها ازنظر فرهنگی و جغرافیایی اشراف پیدا کردیم، مشخص میشود که برای اجرای یک الگوی موفق در یک جامعه و سازمان دیگر، مطلقاً ضمانتی به اجرای کارآمد و موفق وجود ندارد. یعنی مبحث بومیسازی مطابق با ارزشها و فرهنگسازمانی بینهایت مهم و مؤثر است و در صورت نادیده گرفته شدن آن، شکست الگو قطعی است. این بومیسازی نیازمند مطالعات و تحقیقات و اشراف کامل بر اهداف، خطمشی و ارزشهای سازمان است.