چهارشنبه ١٩ ارديبهشت ١٤٠٣_ العربية|English
 


چاپ خبر Print

پایان نامه:بررسی فلسفه سیر تغییرات مدیریت اسلامی در گذر زمان


پایان نامه:بررسی فلسفه سیر تغییرات مدیریت اسلامی در گذر زمان

موضوعات مرتبط: محصولات دانشی مدیریت اسلامی و جهادی

دانشکده و پژوهشکده مدیریت و برنامه ریزی راهبردی

مرکز مطالعات رهبری و مدیریت جهادی
استاد راهنما: دکتر محسن حاکمی

نگارش : میثم جعفری

پاییز 1399

چکیده
مدیریت اسلامی، موضوعی است که از دیرباز مورد تعلق خاطر همه آنانی بوده است که دل در گرو اسلام داشته اند. بر این اساس بسیاری کوشیده اند تا در جهت شناخت و معرفی این پدیده مهم، گامی فرا پیش نهند. بر طبق نظر اندیشمندان تنها راه دستیابی به نظام مدیریتی ارزش مدار مطابق با قوانین عالیه دین مبین اسلام، بهره گیری از مجموعه راهبردهای مبنایی در حوزه های مختلف علوم است. برای استنباط الگوی مدیریت در پرتو قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام»، بایستی مسائل امروز مدیریتی کشور مدنظر قرار گیرند امروزه با پیچیده تر شدن جوامع و نیازهای مقتضی عصر حاضر مدیران اسلامی باید بیش از پیش مسئولیت و کنترل امور را به دست گیرند، برای تحقق این امر باید درک درستی از جامعه، مردم و خط مشی های حکومت اسلامی داشت. تبیین یک اصول واحد و مشخص بر پایه قرآن کریم و سیرت پیامبر و امامان لازمه فلسفه مدیریت اسلامی است. تحقیق حاضر از نظر هدف، توسعه ای است؛ چرا که نتایج آن باعث توسعه پژوهشهای مدیریت اسلامی خواهد شد و براساس روش کیفی هرمنوتیک تدوین شده است ضمن اتخاذ یک رویکرد کل نگر- ترکیبی و استفاده از استدلال های گزاره پردازانه محتوای پنهان متن پیام کشف و بازنمود شود. در این پژوهش از روش کتابخانه ای با تکیه بر نصوص دینی ، قرآن و نهج البلاغه و سیره نبی اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) و استفاده از دیدگاه های صاحب نظران در این حوزه، برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. با بررسی تغییر و تحولات مدیریت اسلامی، در پی شناخت اصول و شرایط موردنظر و با نگاهی تطبیقی و مقایسه ای به نظرات و دیدگاه های ملاصدرا و دیدگاه محمد اسد برای دستیابی به مدیریتی قدرتمند خواهیم بود. همچنین با بیان مدل جامعی از مدیریت اسلامی، زمینه های تحقق آن را در جامعه دنبال خواهیم کرد.
کلید واژه ها:
مدیریت، مدیریت اسلامی، فلسفه مدیریت اسلامی، حکومت اسلامی، تطبیق مدیریت اسلامی

مقدمه
اگر بخواهیم جوامع را به لحاظ تکامل با یکدیگر مقایسه کنیم، یکی از شاخصها پیشرفت مدیریت است؛ از این رو باید به مدیریت به عنوان موضوعی راهبردی نگریسته شود و اسلامی بودن آن در صدر توجه قرار گیرد. مدیریت اسلامی دانشی نونهال است که در این سال ها، پژوهش های متعددی برای دستیابی به آن شتاب فزاینده ای گرفته است. این دانش زیرساختهایی دارد که از آن به فلسفه مدیریت اسلامی تعبیر می شود. مراد از فلسفه مدیریت اسلامی مباحث مربوط به چیستی، ضرورت و چرایی، ثبوت و تحقق کامل و مبانی روشی و محتوایی آن است. مسئله اصلی کاربردی و عینی نیست که در خارج با آن روبه رو باشیم و بخواهیم راه حلی را برای آن جستجو کنیم؛ بلکه مسئله ما، مسئله دانشی است. ضرورت دانشی و یک خلا نظری است که تا یک سری مسائل زیربنایی مدیریت اسلامی حل و مبانی و بنیان های آن استوار نشود، نمی توان بنای مستحکمی را برای مدیریت اسلامی در نظر گرفت. از آنجا که هدف مدیریت اسلامی هدایت و رشد انسان ها است، مدیر اسلامی به فراخور افراد سازمان خویش، پیوسته در پی آن است که همگام با پیشرفت مادی مؤسسه و فراهم شدن امکانات مادی برای کارکنان، به رشد و تعالی معنوی افراد سازمان نیز بیندیشد. در نظام مدیریت اسلامی، انسان مسئول اعمال خویش است در حالی که در نظام های دیگر، مانند حربه ای تلقی می شود که به انسان قدرت میدهد تا در عرصه تمایلات شخصی خویش کوشش نماید و به اهداف شخصی و سازمانی خود دست یابد. در نظام مدیریت اسلامی، بیشترین اهمیت به مهارت ارتباط با خدا داده میشود که تقوا نامیده میشود. حتی ارزش و مقام هر کس با تقوا ارزیابی می گردد و با ارزش ترین افراد باتقواترین آنها شمرده می شوند، اگر مدیر مهارت ارتباط با خدا را داشته باشد خروج از مشکلات برای وی آسان و سهل شده و بهتر می تواند از مشکلات رهایی یابد. هدف نهایی در مدیریت اسلامی "تقرب إلى الله" است. مدیر اسلامی، هم برای خدا کار می کند و هم خلق را به سوی او رهنمون می سازد، اگر مدیریت دینی و معنوی مردم را بر عهده داشته باشد هدفش رشد معنویت جامعه است و اگر مدیریتش در جهت سیاسی و اجتماعی باشد هدفش رشد سیاسی و اجتماعی خواهد بود و اگر مدیریتش در جهت اقتصادی باشد هدفش، رشد و شکوفایی اقتصادی است. نهایتا هدف در مدیریت اسلامی رشد معنوی، مادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است، آن هم در جهت رضایت خداوند می باشد. اجمالا باید گفت که مدیریت اسلامی، مدیریتی است که هم به لحاظ بنیانهای معرفت شناختی و هم از نظر مبانی هستی شناختی و هم به جهت روش و غایت، مبتنی بر موازین شرع مقدس و اخلاق اسلامی بوده باشد. این اجمال البته به تفصیلی نیازمند است که موضوع اصلی این تحقیق می باشد.
 بیان مسئله
اگرچه در قرآن کریم از واژه مدیریت به صراحت نام برده نشده است، لیکن واژه عربی «یدبر» که در این کتاب مقدس به کار رفته، به معنای هدایت، راهنمایی، اداره کردن، شروع، طراح و مهندس، راهبر، تنظیم کردن، در استخدام و خدمت کسی بودن، خوب اداره کردن، صرفه جویی و مانند اینهاست. واژه «یدبر» در قرآن در چهارده آیه شریفه آمده است. سوره مبارکه یونس، آیات ۳ و ۳۱؛ سوره مبارکه رعد آیه ۲ و سوره مبارکه سجده آیه ۵ و ۲۳ می باشد. خداوند در پیام آسمانی اش بعد از کلمه الله که ۲۷۰۰ بار تکرار شده، کلمه رب را بیشتر از هزار بار به میان آورده است. در متون اسلامی به جای واژه مدیر از واژه مدبر استفاده شده است. از آثار تفکر، تنظیم و از آثار تدبر، ترتیب امور است. تدبیر در لغت یعنی پشت سر گذاردن و چیزی را به پشت سر نهادن است. به عاقبت اندیشی و آینده نگری در کارها تدبیر می گویند. منشأ تدبیر از وجود خداوند است. به عنوان «مدبر الليل و النهار» و «محول الحول و الاحوال» و نیز «لا حول و لا قوه الا بالله» (هیچ حرکت و نیروی بکار نیفتد
مگر با نظارت خداوندی و تحت سلطه او) . بنابراین مفهوم تدبر و تحول که در گرداننده است از وجود خداوند نشأت گرفته و در نظام طولی در مراتب نازل تر به انسان به طور اعم و به مدیر به طور اخص رسیده است (مصباح، ۱۳۹۰). معنای مدیریت با توجه به بینش تاریخی، فرهنگی و اوضاع محلی که فرایندها، مسائل و فلسفه های آن قرار دارد، شکل می گیرد. مدیریت پدیده ای نیست که بتوان آن را از دیگر فرآیندهایی جدا کرد که در هر جامعه رخ می دهد. مدیریت به روشنی با دین و باورها در خصوص علم رابطه دارد ( هافستدا، ۱۹۹۳). در اهمیت مدیریت اسلامی همین بس که خداوند، خود از اولین مدیران اسلامی است. هدف مدیریت اسلامی رشد و بالندگی مدیران، مبتنی بر نظام مدیریت تدوین یافته بر مبنای ارزشهای اسلامی است (وفائی، ۱۳۸۱).
رویکرد مدیریت اسلامی شامل پارادایم فکری است (علی احمدی و علی احمدی، ۱۳۸۰). مدیریت اسلامی لزوما باید براساس مبانی فکری (پارادایم اسلامی شکل بگیرد (مهدوی راد و صادقی،۱۳۹۳). پارادایم، نوعی جهان بینی است که ماهیت "جهان"، جایگاه فرد در آن و دامنه روابط احتمالی او نسبت به جهان و اجزای آن را مشخص می کند. پارادایم های پژوهشی، چهارچوبهای پژوهشی را برای پژوهشگران فراهم می کند ( دانایی فرد و همکاران، ۱۳۹۰: ص ۳۳). پارادایمها سازه های انسانی است و این سازه ها، هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی خاص خود را دارد.
با توجه به اهمیت پژوهش در زمینه مدیریت اسلامی، هدف اصلی پژوهش، بررسی فلسفی سیر تغییرات مدیریت اسلامی در گذر زمان است. همچنین به بررسی تطبیق و مقایسه رویکردها و دیدگاه های اندیشمندان معاصر و دکتر محمد اسد خواهیم پرداخت. سوال اصلی پژوهش : بررسی فلسفی سیر تغییرات مدیریت اسلامی در گذر زمان چگونه است؟ براین اساس ابتدا ادبیات تحقیق در زمینه مدیریت اسلامی و پژوهشهای مربوطه مطرح و سپس مدل و روش شناسی تحقیق بحث و در نهایت نتیجه گیری ارائه خواهد شد.
همان گونه که بیان شده است؛ رویکرد مدیریت اسلامی شامل پارادایم فکری است، پارادایم چارچوب فکری است که اجماع نظر اندیشمندان در رابطه با نظریه های کلان آن در بین جامعه علمی رشته مورد نظر وجود دارد. سرمشق و الگوی مسلط و چهارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعه ای از الگوها و نظریه ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده اند. هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگو واره ای که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف می کند. پارادایم های مدیریتی نیز هر کدام جهان بینی های خاصی برای مسائل سازمان و مدیریت دارند. انواع پارادایم ها عبارتند از؛ کلاسیک، مدرنیست، تفسیری نمادین، پست مدرن و انتقادی می باشد. سلسله مراتب در پارادایم کلاسیک در مدیریت علمی مطرح شده است که برخواسته از رویکردهای تیلور بوده است. پارادایم نوگرایی یا مدرنیسم، گستره ای از جنبش های فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد را توصیف می کند. این واژه مجموعه ای از جنبش های هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ داده اند، در بردارد. مدرنیست ها نظیر پارسونز و هربرت سایمون، مدیریت عالی در قالب رابطه سازمان با محیط مفهوم سازی می کنند، نگاه سیستمی و عینی گرا داشته و متشکل از زیر سیستم ها و اجزایی است که ترکیب شده و یک کل منسجم را تشکیل می دهند. تفسیری نمادین ها ذهنیت گرایی را مطرح کرده و استعاره اصلی آنها فرهنگ و مصنوعاتی است که نماد سازمان می باشند. فرهنگ سازمان را مینیاتوری از فرآیندهای کلان فرهنگ محیط سازمان می دانند و عینی گرا و بین الاذهانی است. پارادایم پست مدرن به سیرتحولات گسترده ای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ می گویند که از بطن نوگرایی (مدرنیسم) و در واکنش به آن، یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیسم مفهومی تاریخی - جامعه شناختی است که به دوران تاریخی بعد از مدرنیسم اطلاق می شود. فرانوگرها عقلانیت و قانون محوری را نفی می کنند. پارادایم انتقادی بر گروه های اقلیت و استثمار شده تمرکز دارد و سعی دارد محدودیت هایی که محیط بر انسان وارد می سازد را شناسایی و راه رهایی را بیان نمایند.
عبارت «مدیریت اسلامی» ترکیبی اضافی از دو کلمه «مدیریت» و «اسلامی» است. اما سؤال این است که آیا از این ترکیب، معنای مشخصی استنباط می شود یا فاقد معنا است؟ همچنین در صورت مثبت بودن پاسخ آیا این عبارت دارای یک حقیقت عینی است یا ذهنی؟ به عبارتی آیا مدیریت اسلامی قابلیت تحقق خارجی دارد یا تنها در حوزه نظر و ادعا مطرح است؟ پاسخ آنکه در مورد معناداری این عبارت شاید تردیدی نباشد اما اظهارنظرهای فراوانی در مورد وجود عینی یا ذهنی و نحوه تحقق آن مطرح شده است. می توان دیدگاه های مطرح شده در این زمینه را بر یک پیوستار تصویر نمود که چهار دیدگاه شاخص در این پیوستار قابل طرح خواهد بود:|
دیدگاه اول: مدیریت اسلامی فاقد وجود خارجی و حقیقت عینی است.
این دسته معتقدند که مدیریت یک علم است و مانند هر علم دیگر، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و این عبارت را ساخته و
پرداخته ذهن عالمان متعصب دینی برای بسط حاکمیت خود به تمامی شؤون زندگی اجتماعی می دانند. این افراد در گام نخست مدیریت اسلامی را معادل «مدیریت فقهی» در نظر گرفته و در گام بعدی آن را به «مدیریت فقیهان» بر ارکان جامعه تعبیر می کنند و با تشبیه این نوع مدیریت به مدیریت حاکمان کلیسا در قرون وسطی، ماهیتی کاملا سیاسی و نه علمی برای آن قائل هستند. در میان نظریه پردازان این دیدگاه، گروهی یافت می شوند که شاید در ظاهر، منکر وجود مدیریت اسلامی نباشند و حتی در ظاهر به حمایت از آن هم بپردازند اما در عین حال مدیریتی را اسلامی می دانند که صرفا در جهت توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی باشد. بر این اساس می توان مدیریتی مشابه مدیریت ژاپنی که توسعه و پیشرفت را به دنبال دارد را نیز مصداق مدیریت اسلامی دانست. نتیجه این دیدگاه تهی ساختن مدیریت اسلامی از ارزشهای دینی و نزدیک سازی آن به مدیریت غربی است.
دیدگاه دوم: اسلام برای کلیه جزئیات زندگی و از جمله مدیریت، دستورهای کاملا مشخص دارد.
این دیدگاه که در واقع نقطه مقابل دیدگاه اول را تشکیل می دهد معتقد است که اسلام بدون نیاز به علم برای حل کلیه تعارضات اجتماعی بشر، نسخه و دستور مشخص دارد. به عنوان نمونه می توان با استفاده از آیات قرآن و یا روایات، نحوه مقابله با تورم را یافت.
دیدگاه سوم: مدیریت اسلامی همان مدیریت مدیران مسلمان است.
گروهی دیگر معتقدند که مدیریت اسلامی، بررسی توصیفی نحوه مدیریت مدیران مسلمان در طول تاریخ است. یعنی همانگونه که فلسفه اسلامی به معنای فلسفه فیلسوفان مسلمان است؛ مدیریت اسلامی هم معنای مشابهی دارد. بر این اساس باید رفتارحاکمان مسلمان در طول تاریخ مورد توجه و بررسی قرار گیرد. به عنوان نمونه، مطالعه شیوه مدیریتی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) می تواند سودمند واقع شود.
دیدگاه چهارم: تأثیر گذاری اسلام بر مدیریت از طریق نظام ارزشی
این رویکرد که در میانه پیوستار قرار می گیرد، اثر گذاری اسلام بر نظریه ها و از جمله روشهای عملی مدیریت را از طریق تأثیرات ناشی از ارزشهای اسلامی می داند. به عبارت دیگر نظام ارزشی اسلام بر مدیر مسلمان تأثیر گذارده و انتخاب روشهای عملی مدیریتی را از سوی او متأثر می سازد. لذا در عمل شاهد خواهیم بود که در یک موقعیت مشابه، در بسیاری موارد مدیر پایبند به اسلام به شیوه متفاوت از مدیر غیر پایبند عمل خواهد کرد. این تفاوت را باید در «چرایی»، «هدف» و «معیار »جستجو نمود.
دیدگاه های اول و دوم را باید ناشی از عدم شناخت صحیح از اسلام و گرفتار نوعی افراط و تفریط دانست. رویکرد سوم نیز هرچند تا حدود زیادی سودمند است اما دیدگاه چهارم صحیح تر از سایر دیدگاه ها به نظر می رسد. در واقع اسلام دارای یک نظام ارزشی پویا و منظم است که می تواند در پاسخ به سؤالات بشر با توجه به مقتضیات زمان و ارزشهای خاص خود احکام مشخص و معینی در مقوله های اجتماعی و از جمله مدیریت صادر کند. در پژوهش حاظر پس از بررسی دیدگاه اندیشمندانی همچون ملاصدرا و محمد اسد، به بررسی تطبیقی دیدگاه های این اندیشمندان در حوزه مدیریت و حکومت اسلامی پرداخت
اهمیت و ضرورت تحقیق
انجام هرگونه تحقیق کاربردی از دیدگاه اسلام که برای پاسخ گویی به نیازها و حل مشکلات روزمره اجتماعی و سازمانی انجام می گیرد باید مبتنی بر نتایج تحقیقات بنیادی و تبیین مباحث نظری مربوط به آن، بر اساس مبانی بینشی و ارزشی اسلام باشد و بدون آن، انجام تحقیقات کاربردی مزبور برای چاره جویی و حل مشکلات، کاری اساسی نخواهد بود. | انجام مطالعات انسان شناسانه، با تأکید بر ابعاد روحی، روانی و معنوی انسان، در راستای تبیین جامع مسائل مربوط به حوزه رفتار و عملکرد در حوزه مدیریت و رفتار سازمانی از جمله مسئله انگیزش و انگیزه های انسان که به طور کلی باید در چارچوب نظام ارزشی اسلام موردبررسی قرار گیرند، به منزله نخستین گام هایی محسوب می شود که در بدو ورود به حوزه مباحث نظری، در این زمینه باید برداشته شود. در صورت طی کردن چنین مسیری، می توان ادعا نمود که نتایج حاصله از این مطالعات نیز نقش اساسی در فراهم کردن زمینه برای تحقیقات بعدی و پژوهش های کاربردی با مبانی اصیل خواهد داشت. مسلما هنگامی که تحقیقات کاربردی در زمینه مدیریت و رفتار سازمانی را بر مبنای یافته های علمی که از نگرش ها، بینشها و ارزشهای اسلامی سرچشمه گرفته است، انجام دهیم دارای اصالت بیشتری خواهند بود و نتایج به دست آمده نیز به نوبه خود، از اعتبار و قابلیت اعتماد بیشتری برخوردار بوده و می تواند در پاسخ گویی به نیازها و حل مشکلات علمی، فرهنگی، اجتماعی و سازمانی کنونی و آینده، اثربخش باشد. روشن است که تلاش در این زمینه، هرچند با برداشتن گامی کوچک باشد، ارزشمند و مبارک خواهد بود. .


فایل‌های ضمیمه:
1399/10/10 - ٠٧:٤٧ / شماره خبر: ١٧١٩ / تعداد نمایش خبر: 1324
1399/10/10 - ٠٧:٤٧ / Code: ١٧١٩ / Number: 1324
امتیازدهی
برای این خبر نظری ثبت نشده است
نظر شما
نام :
ايميل : 
*نظرات :
متن تصویر را وارد کنید:
 






آدرس: تهران - بزرگراه شهید بابایی - دانشگاه جامع امام حسین علیه‌السلام - پردیس مرکزی- دانشكده و پژوهشكده مدیریت و اقتصاد

تلفن: 77105823-021 رایانامه: ckm@ihu.ac.ir

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دانشگاه جامع امام حسین علیه‌السلام می باشد.