متن کامل سخنرانی سردار قاسم سلیمانی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
(کرمان: 22 بهمن 1396 )
پیاده سازی و تدوین:
دانشکده و پژوهشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه جامع امام حسین(ع)
مقدمه:
بسماللهالرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و سلام و صلاه رسولالله و آله آلالله. الحمدللَّه الّذی هدینا لهذا و ما کنّا لِنَهتدی لولا اِن هدینااللَّه» نثار روح امام رضوانالله تعالی علیه و برای سلامتی رهبر عزیز و بزگوارمان و شادی روح جمیع شهدای انقلاب، دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع از حدودمان در مرزها، اجمائاً صلوات.
سالروز پیروزی انقلاب را در سی و نهمین سال انقلاب و ورود به چهلمین سالگرد انقلابمان به همۀ شما خواهران و برادران عزیز و گرانقدرم و همۀ سروان عزیز و گرانقدر مسئول که در جلسه حضور دارند، حضرت آیتالله جعفری، حضرت حجتالاسلام والمسلمین امام جمعه و نماینده محترم ولیفقیه، حضرت حجتالاسلام و المسلمین حاج آقای علیدادی و استاندار محترم کرمان، برادر عزیزم جناب آقای مهندس رزم حسینی و دیگر مسئولین و نمایندگان محترم مجلس، نماینده شهر تهران، نماینده خبرگان و خانواده معظم شهدا، صمیمانه تبریک و تهنیت عرض میکنم. از اینکه شما سرپا ایستادهاید عذرخواهی میکنم اگر امکان دارد بنشینید، من با وجدان راحتتری صحبت بکنم.
اولاً اینکه این توفیق نصیب حقیر شد که در جمع مردمی حضور پیدا بکنم که به آنها در ابعاد گوناگون عشق میورزم و علاقمندم و خود را خادم آنها میدانم، آن هم در چنین روز بسیار باعظمت و ارزشمندی خداوند سبحان را سپاسگزارم.
1) شکر نعمت انقلاب اسلامی
اول لازم است همۀ ما خداوند را شکر کنیم، خداوند را شکر میکنیم به خاطر این سی و نه سال، عبور این ملت از خطرات متعدد و اعطای پیروزیهای بسیار بزرگ و ارزشمند، خداوند سبحان را شکر میکنیم از اینکه ما را پیرو مکتب و مذهبی قرار داد که این مکتب و مذهب امروز نجاتبخش بشریت بوده و تا آخر خواهد بود.
خداوند سبحان را شکر میکنیم که ما را بهرهمند کرد از دو رهبری از سلالۀ پیامبر عظیمالشان اسلام. امام دیروز جامعۀ ما، پایگذار و بنیانگذار همۀ خوبیها، امام خمینی رضوان تعالیعلیه و امام امروزِ جامعه امروز ما حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای، خداوند سبحان را شکر میکنیم در اینکه ما را در همۀ این ناملایمات بهرهمند از یک ملتی صبور و پایدار و وفادار و ارزشمند نمود، خداوند سبحان را شکر میکنیم از وجود فداکاران و ایثارگران و خانوادههایی که بهترینهای عالم خلقت وجود خودشان را در طبخ اخلاص نمودند و به انقلاب و اسلام تقدیم کردند و در این راه به شهادت رسیدند و انقلاب ما را و این مسیر را و این کلمۀ طیبۀ امام را تضمین کردند.
2) تفاوت انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب ها
شما میدانید انقلابها در دنیا همۀ انقلابهایی که به وقوع پیوسته است با این انقلاب یک تفاوت ماهوی و اساسی دارد، بعضی از انقلابها، انقلابهای قشری بودند، مثل انقلاب کارگران، دهقانان، علیه فئودالها، انقلاب روسیه و اینها، بعضی از انقلابها انقلابهای عنصری بودند مثل انقلاب سیاهها علیه سفیدها، در حادثه آفریقای جنوبی به رژیم حاکم بر آفریقای جنوبی و سرنگونی آن، بعضی از انقلاّبها انقلابهای نظامی بودند مانند کودتاهایی که در دنیا اتفاق افتاد و خیلی از رژیمها با حاکمان موجود امروز و دیروز بر سر کار آمدند و بعضی از انقلابها، انقلابهایی بود که با مداخلۀ خارجی به وقوع پیوست یعنی یک دست خارجی، یک حرکت خارجی، یک تحرکی را ایجاد کرد و یک اتفاق را به وجود آورد البته اسم آن را نمیشود انقلاب گذاشت، اما یک دگرگونی و یک سقوط حاکمیت را و ایجاد یک حاکمیت دیگری را به وجود آورد.
اینها همه نمونههایی است که در دنیا اتفاق افتاده است، انقلاب ما با هیچ یک از این عناصری که من عرض کردم شباهت ندارد، انقلاب ما انقلابی بود که فقیر و غنی، سیاه و سفید، شهری و روستایی، باسواد و بیسواد، همۀ قشرها را از حوزه علمیه به عنوان محور تحرک انقلاب تا مدارس و دانشگاهها، روستاها را در درون خودش جا داد و همۀ آنها با هم یک قیام را به رهبری یک امام انجام دادند، یک انقلاب کمنظیر بود. بنابراین این انقلاب با همۀ انقلابها در حادثه به وقوع پیوستنش، تفاوتهای اساسی دارد، این نکتۀ اول.
3) اهمیت مقطع زمانی وقوع انقلاب اسلامی
نکتۀ دوم اینکه این انقلاب در مقطعی به وقوع پیوست، این اهمیت دارد از باب اینکه ما به راه خودمان و به نصرت الهی اطمینان میکنیم، به خداوند سبحان اعتماد میکنیم. انقلاب ما در زمانی به وقوع پیوست که آمریکا یک حاکمیت مطلقی وجود داشت، در دنیا غیر از جهان دوقطبی، قطب دیگری وجود نداشت. این کلمۀ بسیار ارزشمند امام(ره) که "نه شرقی، نه غربی" را بیان کرد. خیلیها را در دنیا متحیر کرد، این را غیرممکن میدانستند، چطور ممکن است یک ملتی در این فضا و این سیطرۀ عظیم دو بلوک قدرتمند و اتمیِ شرق و غرب بدون تکیه به یک طرفی بخواهد درواقع یک حرف جداگانهای، حرف منحصر به فردی، یک حرف مستقلی داشته باشد؟!
در زمانی انقلاب به وقوع پیوست که شاه در اوج قدرت بود و سیطرۀ کامل داشت، ساواک، شهربانی، ارتش زمان شاه، مانورهایی که برگزار میکردند، یک مستی از قدرت وجود داشت، شاه خودش را به عنوان دژبان منطقه میدانست، ایران از جهان اسلام منفصل شده بود، تعلقی در عالم اسلامی نسبت به ایران وجود نداشت، شاه ملعون یک راه جداگانهای را ایجاد کرده بود و به همین دلیل رفت به سمت همان حرکتی که امروز خاندان خبیث آلسعود انجام میدهند، آن روز شاه انجام داد، برای بقای سلطۀ خودش و خاندان خودش، رفت با اسرائیل سازش کرد و جزء اولین کشورهای اسلامی بود که این خط را شکست و این حریم را درید و سفارت اسرائیل و رژیم صهیونیستی را در ایران تاسیس کرد.
انقلاب ما در زمانی به وقوع پیوست که هیچ جریان و حرکت مهم انقلابی و سیاسی وجود نداشت، ساواک عمدۀ جریانهای سیاسی و انقلابی را متلاشی کرد، این اسناد ساواک را که چاپ و منتشر شده است را آدم میخواند، میبیند در تمام مساجد همۀ گفتگوها، همۀ بیانها و حرفها را ضبط کردند، گزارش کردند. در یک فضای غیرممکنی یک فضای محالی، شما در حادثههای انقلابهای انبیاء و حرکتهای انبیاء، چنین حوادث مهاری را میبینید که به عرصۀ پیروزی رسیده است، در یک حالت عادی کمتر در جایی چنین اتفاقی افتاده است که یک ملتی در یک شرایط معمولی آن هم در مواجهه با یک جهت قدرتمندی در داخل و در بیرون بتواند پیروز بشود این استثناء بود برای این انقلاب، این نکته را توجه بکنید. این نکته اگر از یادمان برود و آن دوره را فراموش بکنیم امروز بعضی از گفتهها و سخنان نصحیتگونۀ غرضآلود بر ما اثر میگذارد، ما در بدترین شرایط و در سختترین شرایط به رهبری امام(ره) بزرگترین پیروزی را به دست آوردیم، یعنی این انقلاب تاسیس شد.
4) جایگاه والای ملت ایران
نکتۀ دیگر من در مقدمۀ عرایضم مربوط به ملتمان است، همۀ ما متحیریم، از جنس ملتیم، مال همین مردم هستیم، اما حقیقتاً از این ملت در وفا، در صفا، در ایمان و اعتقاد به اصول، متحیریم! انسان میماند چگونه میتوان حق این ملت را اَدا کرد؟ همین جملۀ آن یار باوفای امام حسین(ع) برای هر انسان آزادۀ اندیشمندی، بامعرفتی کفایت میکند که بگوید اگر من جانم را هزار بار فدای این ملت کنم ارزش این را دارد.
این ملت، ملت کمنظیری است، این ملتی است که امیرالمومنین(ع) و فرزندان گرانقدرش امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهدا(ع) در غربت او به سر میبردند، این ملت اگر آن روز در خدمت آن امام و امامان معصوم بود، امروز عالم اسلامی چیز دیگری بود، خداوند تقدیر کرد در این دوره و در این برهه.
5) ملت، ناجی اصلی نظام و انقلاب اسلامی
من دقت کردم در 8 تا 9 مقطع اساسی فقط ملت ما ناجی این نظام و انقلاب بودند، اولینش در پیروزی انقلاب بود، ملت پشت امام(ره) راه افتاد، به سرعت مثل یک خورشیدی که در یک تاریکی طلوع میکند، همۀ چشمها متوجۀ امام(ره) شد و بعد همۀ قلبها و جانها به دنبال امام(ره) راه افتاد و توانست آن حادثهای که عرض کردم در یک شرایط محالی به موفقیت و سرانجام برساند، انجام بدهیم، اولین امتحان این ملت بود. پس از پیروزی انقلاب هم بلافاصله بعد از تثبیت این نظام در رفراندومهای گوناگون، در انتخابات گوناگون این ملت با رای بالا و حضور میلیونی خودش نظام را تثبیت کرد.
نکته سوم در فتنهها بود خصوصاً فتنههای دورههای اول انقلاب که انقلاب نوجوان بود، حادثه لیبرالها، تودهایها، چپها، منافقین، آن جنگهای خیابانی که منافقین در خیابانهای کشور راه انداختند، حادثه کردستان، حادثه بلوچستان، کودتاها، مردم همۀ اینها را خنثی کردند، یا خودشان با حضورشان یا با خون فرزندانشان.
جنگ تحمیلی، 8 سال ملت پای آن ایستاد و بیش از 200 هزار نفر از بهترین فرزندانش را فدا کرد و دفاع کرد برای اولین بار در تاریخ ایران در یک جنگ نابرابر یک دشمنی که غرب و شرق تماماً از او حمایت میکردند، او را شکست داد. ملت ایران در حادثه جانگداز ارتحال امام(ره) که یک خوف و یک نگرانی بسیار عمیقی همۀ جانهای این ملت را فرا گرفته بود، ملت ایران با تشخیص راه درست، با پیدا کردن راه دقیق، دور وجود امام جدید جامعه مقام معظم رهبری چرخید و دل و قلب و جان خودش را در خدمت او قرار داد و نظام را تثبیت کرد و نظام را از یک خطر بزرگ نجات داد.
ملت ایران در حوادث بعدی در توطئهها و فتنههای داخلی در سالهای بعد خصوصاً فتنۀ اخیر 88، همین آخرین فتنهای که ضدانقلاب از بعضی از نگرانیها سوءاستفاده کرد و همه را ملت ایران خودجوش با هوش، با ذکاوت و با بصیرت خنثی کرد، باید کف پای این ملت را بوسید، باید این ملت راه میرود خاک کف پای این ملت را به چشم کشید و تبرک کرد، این ملت، ملت بزرگ و وفاداری است.
6) مشخصات و مختصات خط امام(ره)
من در این اجتماع ارزشمند که شما را هم خسته میکنم و از این روز استفاده کنیم چند مطلب را میخواهم عرض کنم، مطالب من اگر وقت به من اجازه داد حول سه کلمۀ مهم است، یکی مشخصات و مختصات خط امام، چون این روزها بحث خط امام، خط امام(ره) و رهبری، خط رهبری، خط امام(ره) خیلی مطرح میشود و خیلیها یا به حق یا به ناحق خود را در آن بستر قرار میدهند، اشکال ندارد اگر کسی تظاهر به یک چیز ارزشمندی بکند اما به شرطی که در پناه آن شی ارزشمند پنهان نشود که حوادث بزرگی اتفاق بیفتد.
لذا شما میشناسید اما یادآوری این حرفها برای همۀ ما مهم است البته من آدم ناقصی هستم کلام و بیان من آن بلاغت لازم را برای رساندن این مساله ندارد اما حالا که بنا است من صحبت بکنم، من به قدر بضاعت خودم حرف میزنم. امام(ره) خیلی مشخصات زیادی دارد اگر کسی بخواهد ویژگیهای امام(ره) را نقل بکند، دهها جلد کتاب میشود از جوانی تا پیری امام، از علم و اخلاق و عرفان و زعامت و مرجعیت و حکومتداری، دشمنستیزی و دشمنشناسی و همۀ ابعاد وسیع، خیلی جای بحث داد و بحث زیادی میطلبد. عرض کردم دهها جلد کتاب، خیلیها هم پیرامون وصیتنامه سیاسی و الهی امام(ره) کتابهای قطوری، خیلی از علما، اندیشمندان و دانشگاهیان زحمت کشیدند نوشتند.
خصوصیت اول امام: تبیین دقیق جهاد اکبر
من به دلیل ضیق وقت به چند مسالۀ محوری اشاره میکنم، اولین خصوصیت امام(ره) که این خصوصیت شاید در کتابهای دینی و حوزههای علمی ما در سطوح بالا مورد توجه بوده اما برای من و امثال من خیلی موضوع قابل فهمی نبوده اما امام(ره) این وضعیت را به یک مدرسه تبدیل کرد.
دیشب در جلسۀ شورایی که برای سالگرد کنگره شهدای کرمان بود عرض کردم امام(ره) آمد یک تعریف جدیدی در جهاد اکبر انجام داد، از حوزۀ عدالت و تقوا و اخلاق یک باب جدیدی را که در وجود امام(ره) بود و از جوانی در وجود امام(ره) میجوشید و در یک دورهای فوران کرد، امام(ره) بنا گذاشت، جهاد اکبر امام(ره) یک جهاد اکبر نزدیک به امام معصوم بود، امام بابی را به این جهاد اکبر اضافه کرد و آن باب عشق و محبت است. این باب حُب و محبت یک مدرسه شد و موجب شد در دفاع مقدس ما همان چیزی که شهدای ما از همۀ تعلقاتشان عبور کردند و به این جایگاه رفیع رسیدند این نشاتگرفته از مدرسه امام(ره) بود، از جهاد اکبری که امام(ره) تاسیس کرد، از جهت جدیدی که امام(ره) داد و این جهاد اکبر جدید امام(ره) و این بابهایی که امام(ره) در این مرحله به آن اضافه کرد، بالاتر از عدالت و تقوا و اخلاق، این جزء ضرورتهای انقلاب ما بود و امام(ره) به آن جامۀ عمل پوشانید.
خصوصیات انسان مُحب هم در این است که وقتی کسی که یک حُبی پیدا کرد، یک جایگاهِ ارزشمندی و آن در جان و وجودش جان گرفت سروجانش را فدای آن میکند، چرا؟ این شهدای ما که زنهای جوان خودشان را، مادران و پدران پیر خودشان را رها کردند و در این وادی پا گذاشتند، این فهم را پیدا کردند و به این مرحله از عرفان و معنویت و جهاد اکبر نائل شدند، امام(ره) این باب را پایهگذاری کرد. لذا امام(ره) هرگز مطرح نکرد چون دشمن قوی است نمیتوانیم، چون جنگ نابرابر است نمیتوانیم، چون من را جایی راه نمیدهند نمیشود، نمیتوانیم، امام(ره) فرمود اگر از فرودگاهی به فرودگاه و از زمینی به زمینی بروم و از کشتی به کشتیای من دست از این آرمان برنمیدارم! این انسان محب است، این بنبست را میشکند، این همان چیزی است که مقام معظم رهبری پیوسته بر آن تاکید میکند و مسئولین کشور این جمله را نمیتوانیم بکشید، ثابت کنید ما میتوانیم کما اینکه در طول این سی و نه سال این به ثبوت رسید.
خصوصیت دوم امام(ره): مهندس و معمار اسلام
خصوصیت دوم امام(ره)، امام(ره) مهندس معمار اسلام بود، اسلامشناس بود، اولین قدم امام(ره) این بود که امام(ره) آمد از حوزه شروع کرد، درواقع حوزه را از عزلتنشینی و گوشهگیری خارج کرد و وارد سیاست کرد، امام(ره) به دلیل اینکه شناخت دقیقی از اسلام داشت، در بُعد اسلام هم مهندس بود و هم معمار بود، این نظام را پایهگذاری کرد، یک نظام به تمام معنا در ابعاد گوناگون فولادین، این کار ویژۀ امام(ره) بود و امام(ره) انجام داد.
در فکر امام(ره) فقاهت و حکمت و عرفان همه با هم عجین بود و در سیاست وارد شد، اینها را جدا کرد، اینها را وارد کرد، لذا اصلاً مسیر روحانیت را، اما نه تنها برای روحانیت اسلام حتی برای روحانیت مسیحی هم حرف زد، امام(ره) همان تلاشی که در ریشهکنی اسلام آمریکایی از ایران داشت، همان نگاه را به ریشهکنی مسیحیت آمریکایی در جهان مسیحیت داشت، به بیانات امام(ره) نگاه کنید، خطاب به مسیحیت ببینید چه کلمات بلیغ و بزرگی را امام(ره) در آن مقطع بیان فرمودند.
خصوصیت سوم امام(ره): قیام برای احیا حق
خصوصیت سوم امام(ره) قیام برای حق بود، به این دلیل این خیلی مهم است در مدیریت کشور، این جزء موضوعات اساسی است، امام(ره) به دلیل اینکه قیامش برای حق بود با هیچ باطلی سازش نکرد و همۀ باطلهای درونی را که در داخل کشور بود را قطع کرد، اجازۀ جوانه زدن به آنها نداد و حتی باطلهای جدیدی که در دورۀ اول انقلاب شروع به حرکت کرد امام(ره) با شدت با آنها مواجه شد، بعضیها امروز خرُده میگیرند و خود را پیرو امام(ره) میدانند خیلی امتحان ندادند، آن روز همۀ ما در جمع شجاعان بودیم، این معلوم نمیشد یعنی شدتی که امام(ره) آن روز در مقابل لیبرالها، تودهایها، مارکسیستها، منافقین انجام داد.
حرکت عظیمی بود اجازۀ اینکه هر باطلی را بخواهد سربرآورد، و این کشور را و در درون این مزرعۀ اسلام ریشه بدواند، امام(ره) اجازه نداد، هر باطلی را که خواست جوانه بزند، امام(ره) با قاطعیت ریشهکن کرد، چرا بعضیها خرده میگیرند، در بیانات بلیغ و مهمی که این کشتیبان و این سکاندار این انقلاب انجام میدهد؟ امام(ره) را ندیدید؟! سخنان بلیغ و بلند و شمشیرگونۀ امام(ره) را و شلاقگونۀ امام(ره) را علیه لیبرالها و گروههای انحرافی نشنیدید؟
لذا امام(ره) در مسیر خودش کسانی را به یاری میطلبید یا پیشنهاد مساعدت آنها را میپذیرفت که جزء رضای خدا نیت دیگری نداشتند، اگر در مدیریت جامعه نیتهای حزبی، شخصی، فربهشدنهای خانوادگی وارد بشود، این نیتهای ناسالمی است، اینها نیتهایی است که در ملت ما انشقاق ایجاد میکند، اینها نیتهایی است که مانع خدمتگزاری به این ملت میشود، یک ملت نظیف، وفادار نیازمند خدمتگزاران وفادار و نظیف و ایثارگر است، لذا امام(ره) همۀ کسانی که نیتهای غیرالهی داشتن و پیشنهاد مساعدت به امام(ره) میکردند دست رد به سینههای آنها زد، دورۀ مبارزۀ امام(ره) را مطالعه کنید ببینید، امام(ره) چه کسانی در مقابل چه کسانی به پیشنهاد چه کسانی، یا سکوت کرد یا دست رد به سینۀ آنها زد یا به بیان آنها محلی نگذاشت، به رغم اینکه بعضی مواقع بوی انقلابی هم میدادند.
خصوصیت چهارم امام: جلودار و خط شکن بودن
خصوصیت چهارم امام(ره) که امروز در جامعه ما هر کجا باشد موفق است و ما در برههای از انقلاب خودمان را تجربه کردیم، آن خصوصیت جلودار بودن و خطشکنی امام(ره) است، امام(ره) جلودار بود، همۀ کسانی که نشستند و مردم گفتند بشورید و بشویید به نتیجه نرسیدند، اما امام(ره) به تنهایی حرکت کرد، با عدۀ قلیلی، سختیها و ستمها و تبعیدها و آوارگیهای زیادی را کشید، اول خودش خون دل خورد و خون داد بعد فریاد زد مردم و ملت به پا خیزید.
امام(ره) جلودار و خطشکن بود، اصلاً دلیل اینکه ما در دفاع مقدسمان در یک جنگ نابرابر و تحمیلی موفق شدیم دشمنی که همۀ زرادخانههای شرق و غرب را در کنترل خودش و در اختیار خودش داشت، شکست بدهیم، نشاتگرفته از این فرهنگ و این پیام و درس و مدرسۀ امام(ره) بود. فرماندهان ما جلودار شدند شما ببینید همت کجا شهید شد؟ جستجو کنید ببینید گلولهای توپ در داخل قرارگاه، شهید شد یا در جلوی خط مقدم شهید شد؟ ببینید جنازۀ شهید باکری در کجا جا ماند و این شهدای خودمان را، این جلوداری، این خطشکنی را به وجود آورد اگر کسی در جلو رفت، به مردم گفت بیایید، این موفق میشود، امام(ره) جلو افتاد، ملت پشت سر امام(ره) راه افتاد. در همۀ موضوعات امام(ره) جلودار و خطشکن بود، لذا ملت موفق شد مثل آن فرماندهی که در جنگ، در خطمقدم در میدان مین خود جلو میافتاد، همۀ این جوانان مثل جوجههایی که دنبال کبوتر راه میافتند، دنبال او میدویدند! آنها را زیر پر و بال خودش میگرفت، این از خصوصیات امام(ره) بود، اگر کسی در قصور بالا نشست، اگر وزیری در ساختمانهای بلندمرتبه نشست و فرمان صادر کرد، دستور صادر کرد، این دستور تا از طبق، 12 یا 20 به طبقه اول برسد و در جامعه جاری بشود، نفس این ملت را میگیرد اما اگر کسی آمد جلو افتاد با مردم بود مردم ممکن است خوب درک بکنند حجم دشمنیها را و برای چه ایستادند اما اگر منِ مسئول امروز یک شب در خانۀ فقیر آنها، نه خانۀ فقیر آنها که ایجاد مزاحمت کنیم، در منطقه فقیر آنها خوابیدم و ماندیم و درد فقر را فهمیدیم این اگر مشکل آنها را حل نکند مرحمی است. امام(ره) جلودار بود.
خصوصیت پنجم امام(ره): عالم به زمان بودن
خصوصیت پنجم امام(ره) عالم به زمان بود، زمانشناسی خیلی مهم است، امام(ره) چون عالم به زمان بود آن وقتی که همه اصرار به تقیّه داشتند، امام(ره) فریاد زد الیوم تقیه حرام است ولا بلغَ ما بلغ، هیچ کس اعتقاد و فکر به سقوط شاه نمیکرد وقتی مراجع به شاه نامه نوشتند از شاه خواستند دولت را نصیحت کند که دست از این تباهکاریها بردارد، شاه در جواب مراجع نوشت، توفیق شما را برای ارشاد عوام خواهانیم، امام(ره) این قلم فولادین که مثل کلام امیرالمومنین(ع) فولادین بود به دست گرفت، به شاه نوشت به تو که به مراجع میگویید عوام را ارشاد کنند تو و دولت تو را ارشاد میکنم یعنی تو عوامی، امام(ره) زمانشناس بود فهمید اگر به شاه فرصت بدهد از اسلام و مذهب و ایران و انسانیت چیزی باقی نمیماند وقتی آن مرد بزرگ از امام(ره) سوال کرد برای چه میخواهی قیام بکنی؟ قدرت تو در مقابل قدرت شاه چیزی نیست! این جوانها را به کشتن میدهی، امام(ره) فرمودند آنها در راه خدا شهید میشوند.
لذا بار دیگر این جمله را تکرار کرد فرمود اگر در هیچ کجای دنیا من راه ندهند دست از اسلام برنمیدارم. اما اولین کاری که کرد سیلی زدن به ترس بود، اول ترس را در حوزه و در طلاب کشت بعد ترس را در جامعه کشت. وقتی امام(ره) این خوف را شکست، امامی که در زمان خودش خواندن اعلامیههای امام(ره) رعبآور بود، امام(ره) آن سخنان آتشین و بلند را بیان کرد، در روز اول که هیچ کس با او نبود گفت خدا، در روز آخر که همۀ ملت با او بودند نه این ملت، ملتهای متعددی با او بودند، امام(ره) باز فرمود خدا، این رمز موفقیت امام(ره) بود، اگر این را از جامعه گرفتیم.
آن چیزی که امروز منشاء نگرانیها است و باید از آن خوف داشته باشیم، این اسلامزدایی از جامعه است، این فقط مخصوص قشر متدین نیست، اگر آسیبی به کشور فشار شد، اگر هجمهای به کشور وارد شد، اگر این کشور ضعیف شد همۀ اقشار جامعه، چه آنهایی که در بالای شهر هستند، چه آنهایی که در پایین شهر هستند، آسیب میّبینند، آن رکنی که موجب شد این انقلاب در طول این 39 سال عامل موفقیت این انقلاب بشود، اسلام بود، اگر پایههای اسلام در درون کشور ضعیف شد، بدانید دشمن به راحتی میتواند این کشور را در هم بریزد.
آن چیزی که کشور را انسجام بخشید و قدرت مقاومت به کشور داده است در همۀ دورههای مختلف این اسلام بوده است، ایران در همۀ دورههای گوناگون بود، در تاریخهای گوناگون بود، خیلی از اقوام آمدند، ایران را زیر و رو کردند اما ایران امروز به دلیل اتکا به اسلام ناب محمدی، امام(ره) و این ملت توانست، همۀ توطئهها را شکست بدهد، کسی که عالم به زمان باشد، فریب نمیخورد، فریب دشمن را نمیخورد، موقعیت دشمن و خود را خوب درک میکند، تِزهای غیرموقع را نخواهد داد. بعضی وقتها از عملیات روانی دشمن دچار مشکل میشویم، بعضیها، ما که دچار مشکل نمیشویم، ملت ما که دچار مشکل نمیشود، بعضیها دچار مشکل میشوند، درحالی که دشمن از ما میترسد اما ما تلقین ترس به جامعه میکنیم، بعضی وقتها این تلقین ترس دلسوزانه است اما غلط. هر کس در این مسیر جامعۀ ما را بترساند، به استقامت این ملت خیانت کرده است، جامعه باید با حکمت اداره شود نه با ترساندن.
7) نقش اصول امام(ره) در پیروزی های انقلاب
نکتۀ دیگری که در بحث امام(ره) مطرح است و این موضوع مهم است در مسالۀ اصول امام(ره) و اصولی که در واقعه نقش اساسی در این دورهها در پیروزیهای بزرگ ملت داشت و مقام معظم رهبری به آن تمسک کرد. یکی از محورهای مهم در طول این دورهای که به این کشور عزت بخشیده، آن محور مقابله با بیگانگان بوده است.
مقابله با بیگانگان خصوصاً در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی که امام(ره) معتقد بود همۀ مصیبتهای عالم اسلامی از آمریکا است یک نکتۀ بسیار مهمی است، اگر کسی دشمن را خوب نشناسد و بعضی وقتها دشمن را به جای دوست بگیرد و دوست را به جای دشمن بگیرد، این خطای استراتژیکی است که در مسیر این ملت انحراف ایجاد خواهد کرد. راه امام(ره) راهِ مقابله با بیگانگان بود، راه تلاش و فداکاری بود، راهِ ایستادگی بود، دلیل نه شرقی نه غربی بودن، این نبود که از علومی که در دنیا وجود دارد استفاده نشود، نتیجۀ این نه شرقی نه غربی بودن آن چیزی است که ما امروز از ایران امروز داریم میبینیم، این رشد بالایی که در ابعاد علمی، صنعتی و تکنولوژی در کشور ما صورت گرفته، ما خیلی از این شخصیتهای خارجی را میبینیم به کشور ما وارد میشوند.
وقتی این کشور را میّبینند تعجب میکنند یک کشوری در محاصرۀ کامل اقتصادی از چنین رشد بالایی برخوردار شده است، صنعت او رشد چشمگیری کرده است، علوم آن در سطوح گوناگون رشد بالایی پیدا کرده است، مقامات علمی در جایگاه بسیار برجستهای رسیده است. امروز رشد سطح سواد جامعه ما با هیچ یک از جوامع اطراف ما قابل مقایسه نیست، ما یک نگاهی به اطراف خودمان بیندازیم، 30، 40 کشور در اطراف ما هستند، به صحنۀ دور هم نگاه بکنیم، نگاه خوبی است، بخواهیم مقایسه بکنیم بین انقلاب خودمان و دستاوردهای انقلاب و آن چیزی که در اطراف ما میگذرد قابل مقایسه نیست! کجای کشور این هجمه حریّت و آزادی و قدرت انتخاب یک ملت از آن بهرهبردار است و بهرهمند و برخوردار از آن است؟
8) مردم، تصمیم گیرنده اصلی در کشور
امروز ملت خودش تصمیمگیرنده است در انتخاب مسئولینی که مسیر این ملت و ادارۀ این ملت و خدمت به این ملت را در دست میگیرند، کدام یک از کشورهای اطراف خودمان را اینگونه میّبینیم؟ به شرق کشور، به غرب کشور، به جنوب و شمال کشور نگاه بکنیم، هیچ کجا چنین مشخصات و مختصاتی وجود ندارد که در کشور ما وجود دارد.
9)موضع سردار سلیمانی درباره ارتباط با آمریکا
من بارها این را عرض کردم که بعضیها دنبال نوعی ارتباط با آمریکا هستند، درس عبرت بگیریم این آینۀ روشنی است، این مثل خورشید مقابل ماست، مثل روز روشن است، این کشورهای تحت سیطرۀ آمریکا، همپیمان آمریکا، همه چیزشان را، اعتبار و آبروی خودشان را در اختیار آمریکا گذاشتند، بینید چه وضعی دارند؟ تحریم اقتصادی هم نیستند، با همۀ دنیا ارتباط دارند و آمریکا و غرب هم از آنها حمایت میکنند.
کشورهایی که یک روز امالقری عرب بودند، در جهان سوم دست پر و بالایی داشتند، امروز در این صحنۀ تاریخ گم شدهاند مثل گدا دنبال بعضی از کشورهای کوچک پولدار میدوند، جزیرههای خودشان و خاک خودشان را میفروشند، اینها تحت سیطره و همپیمان که هستند؟ اینها همپیمان آمریکا نیستند؟
بعضیها در کشور ما یک برداشت غلطی میکنند فکر میکنند و به بعضیها میگویند و بر زبان جاری میکنند و من شنیدم، دلسوزانه هم ممکن است این حرف را بگویند که همانطوری که امام(ره) در قصه قطعنامه و آتشبس جام زهر را نوشید، امام(ره) امروز هم باید در مقابل آمریکا این کار را انجام بدهد، این چه غفلت بزرگی است؟! چه سفسطۀ خطرناکی است؟! این چه قیاسی است؟! این جام زهر و این زهر جان اسلام را میگیرد، جان ایران را کامل میگیرد، جان تشیع را میگیرد .
10) دلیل مخالفت با آمریکا
یک کسی از بیرون از من سوال کرد، گفت چرا اینقدر با آمریکا مخالفت میکنید؟ گفتم یک سوال از شما دارم؟ آمریکا 50 سال در کشور ما حاکم مطلق بوده، یک نشانی در طول این 50 سال از عملکرد آمریکا به ما نشان بدهید ما بگوییم این بنا، این راه، این اتوبان، این اقدام، این عمل در کنار همۀ آن غارتهای وسیعی که صورت گرفت، کار آمریکا است؟
در کشور ما نه در کشورهای دیگر، کشور ما را از درون تهی کردند، این جام زهری نیست که با جام زهر قطعنامه 598 و جنگ قابل مقایسه باشد، این جام زهری است که جانها را میگیرد، جان انسانیت را میگیرد!
همۀ ملتها و دولتهایی که تا دیروز در همین فتنههای مذهبی، دشمن سعی کرد بین ما و آنها جدایی بیندازد، امروز پنهان یا آشکار، دولتها و ملتها، ملتها جلوتر، دولتها بعضاً مخفیتر به سمت ما حرکت کردند، آنها به ما میگویند، آنها در حوادث نگران جمهوری اسلامی هستند، حوادث کوچکی که در ایران اتفاق افتاد، شما در داخل خیلی مطمئن بودید، چون چیزی نبود، در مقابل این سیل ملت، اما من دیدم ملتها و آزادگان، ملتها باید بگویم نه آزادگان که نفرها محسوب بشود، جانشان به لبشان رسیده بود از ما سوال میکرد، چه است؟ نگرانی وجودشان را فرا گرفته بود، این ملت امروز حافظ و حامی فقط ایران نیست، این اثر بسیار اساسی در حفظ جان ملتها داشته، مگر ملت در این دورۀ اخیر کم کاری کرد؟
اگر ملت ایران نبود، این بلاهای بزرگی که در این منطقه اتفاق افتاد، چه فجایع سنگینی را به وقوع میپیوست و به انجام میرساند که انسان از دیدنش قادر به دیدن آنها نیست و از دیدن آنها شرمگین میشود! این ملت در کمک به ملت عراق برای ریشهکنی حفظ بعث، این ملت در ریشهکنی خطرناکترین شجرۀ خبیثهای به نام داعش و تکفیر که به تعبیر مقام معظم رهبری خدمت به بشریت و انسانیت کرد، کما اینکه دیدید اروپاییها چگونه در مقابله با آن عاجز بودند. این ملت آمد این ملتها را نجات داد، حامی شد، چطور میشود به این ملت سم نوشاند؟ اینجا با آنجا قابل مقایسه نیست.
11) رمز استمرار پیروزی های انقلاب اسلامی
نکتۀ مهم دیگری که وجود دارد این است که رمز استمرار این پیروزیهای ما در کنار همۀ این سختیها، دشمن ما و همۀ دشمنان به این اقرار میکنند که این پیروز شده است. البته من این کلمۀ آنها را قبول ندارم که آنها میگویند ایران منطقه را بلعیده است، این غلط است، ایران در جانها جای گرفته، ایران بصیرت ایجاد کرد، ایران مردم عالم را روشن کرد، ایران یک مبارزۀ عالمی را ایجاد کرد، امروز دهها سازمان مقاومت در دیگر کشورها اعم از اسلامی و غیراسلامی در مقابل استکبار و صهیونیسم شکل گرفته، به برکت ایستادگی این ملت.
شما دیدید یک سازمان کوچکی که نترسید و نترسیدن را از امام(ره) یاد گرفت، از این ملت یاد گرفت به نام حزبالله، چه سیلی به این دشمن تا بندندانِ مسلحِ خطرناکِ عالم اسلامی که همۀ کشورهای عربی از مقابله با آن عاجز بودند، او را زد و شکست داد و سر جای خود نشاند که امروز جرات نمیکند به هیچ کشور اسلامی هجوم کند، این به برکت ایستادگی این ملت بود و این انقلاب بود و این راه بود که امام(ره) ترسیم کرد.
اگر این ملت و این ایستادگی نبود، هیچ یک از این اتفاقاتی که امروز در عالم اسلامی و غیراسلامی اتفاق افتاده است، امکان اتفاق آن نبود. بله ما چون وظیفۀ سنگینی داریم، کار بزرگی بر دوش داریم، طبیعی است دشمن تحمل نمیکند بر ما فشار وارد میکند اما ما نسبت به نصرت الهی اطمینان داریم، به نصرت الهی یقین داریم، حضرت ابراهیم را گذاشتند در منجنیق که در آتش پرتابش کنند، آن کسانی هم که این کار را انجام میدادند انگیزههای دینیِ خاص خود را داشتند، اعتقادی عمل میکردند.
در تاریخ داریم که پیرزنی نذر کرد از بضاعت اندک خودش هیزم برای سوزاندن ابراهیم(ص) خریدند، کسی وصیت کرد که اگر مرد از مالش هیزم برای سوزاندن ابراهیم بخرند، آنقدر شعلههای این آتش بالا بود که بندهای منجنیق را میسوزاند، وقتی ابراهیم را به سمت آتش پرتاب کردند، حضرت جبرئیل بر او نازل شد، یک انسانی که به سمت یک دریا، یک خرمن عظیمی از آتش و شعلههای آتش پرتاب میشود، از او سوال کرد حاجتی داری؟ گفت از تو نه، گفت از خدای خودت حاجتی داری؟ گفت همین که من را میبیند من را کفایت میکند!
من ندارم حاجتی از هیچ کس/
با یکی کار من افتادهست و بس/
گر سزاوار من باید سوختن/
لب ز دفع آن بباید دوختن/
گر خواهد آتشم گلشن کند/
شعلهها را شاخهای نسترن کند/
من نمیخواهم جزء آنچه خواهد او/
حال من میداند و میبیند او.
12) راه های موفقیت ملت ایران
ما اعتقاد داریم ما این خرمن آتش را دیدیم و عبور ابراهیموارِ این ملت را از درون آتش دیدیم، امروز راه موفقیت ما در دو چیز است، یکی پیروی از رهبرمان این حکیم وارستۀ والامقام که همۀ وجودش با وجود امام(ره) عجین شده است، پیروی مطلق از او، من متاسفم بعضیهایی که از نام پیروی از خط امام(ره) یا پیروی از امام(ره) را بر خود میگذارند، به جای نامۀ سرگشاده نوشتن به استکبار و صهیونیسم و دشمن، نامۀ سرگشاده به ولیِ ایستاده در خطمقدم در مقابل دشمن مینویسند، این هنر است؟! این نامش خط امام(ره) است؟!
13) دوری از عزلت نشینی در مسیر انقلاب اسلامی
من به بعضی از آن کسانی که به نوعی در گوشه نشستهاند عرض میکنم امروز این توقع از شما نیست که شما بخواهید اسلام و ولیفقیه در مقابل گناه شما از شما عذرخواهی کند و شما نام خط امام(ره) را بر خود میگذارید؟ خط امام(ره) این است که آبرو را بر دست بگیرید به خدمت او بروید، این بر آبروی شما میافزاید نه اینکه در گوشهای کِز بکنید، علیه نظامی که امام(ره) تاسیس کرده است و بیش از 200 هزار نفر پای آن شهید شدهاند پُز اپوزیسیون را بدهید! این غلط است. البته خیلیها مثل کف روی آب بودند، تحمل نکردند فرار کردند رفتند.
دیدم روزی کسی با تز انقلابی به صورت همت سیلی زد، در همین سپاه تهران، امروز همان آدم مزدور آمریکا در آمریکا علیه ملت ایران جاسوسی میکند، اگر بنیان اعتقادی در کسی ضعیف بود به اینجا میرسد، باید به خودمان هشدار بدهیم، باید از خودمان مراقبت بکنیم باید تعلقات خودمان را زیر پا بگذاریم، اگر تعلقات خودمان را زیر پا گذاشتیم، میتوانیم مثل شهدا به این ملت خدمت بکنیم، اگر ما با تعلق، چه تعلق حزبی، چه فردی و چه حزبی بخواهیم خدمت کنیم، این خدمت به جایی نخواهد رسید.
سخن پایانی
خدا را قسم میدهم به محمد و آلمحمد، این ملت عزیزی که نکتۀ دوم من مربوط به این ملت است که رمز پیروزی ما است و آن حفظ انسجام ملی ما است، حفظ انسجام یعنی اینکه در بیرون دشمن را کشتن، در داخل دشمنی را از بین بردن، حفظ وحدت ما به حفظ اجتماع ما فقط نیست، حفظ اجتماع ضروری و لازم است، ارزشمند است، ناجی است اما این هماهنگی باید هماهنگیِ جانها و دلها بشود.
خدا را قسم میدهیم به محمد و آلمحمد جانها و دلهای ما را در مسیر اسلام و قرآن و اهلبیت و مسیر این انقلاب را پرفروغ و ارزشمند و امام راحل و مقام معظم رهبری، جانهای ما را به هم متصل بگرداند، دلهای ما را بهم نزدیک بگرداند، قلوب ما را در این مسیر مطهر بگرداند، رهبر عزیز و بزگوارمان را، سکاندار انقلاب را برای این مسیر پرمخاطره که هر سانتیمتر اخلاص میطلبد، برای ما این مرد پر از اخلاص را حفظ بفرماید.
خدایا دشمنان انقلاب ما را ذلیل کن، خار کن و آنها را همانگونه که تاکنون در مسیر این انقلاب حرکتها و تلاشهای آنها را منجر به شکست کردهای، خداوندا در این مسیر شکستهای دیگر و متعددی را به آنها بچشان، نقشههای آنها را نقش بر آب کن، خداوندا رهبر عزیز ما را حفظ کن و شهدای گرانقدر ما را در علای علیّین با سرو و سالار شهیدان و امام شهیدان با همۀ آنها محشور بگردان و به خانوادههای عزیز و گرانقدرشان صبر و اجر عطا بفرما.
نام : | |
ايميل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر را وارد کنید: | |