موضوعات مرتبط: بانک اطلاعاتی شهید حاج قاسم سلیمانی
مجموعه گفتارپژوهی های مکتب شهید سلیمانی
فصل یازدهم:
منطق رفتار سیاسی شهید سلیمانی
از منظر احمد کریمخانی (معاون سیاسی سپاه قدس)
مقدمه:
سلام و درود به ساحت قطب عالم امکان حضرت و روح ملکوتی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام ره، شهدای انقلاب، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم شهدای امنیت و خدمت و در راس آنها سرور شهدای مقاومت قهرمان و در راس آن سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی.
سلام و درود به محضر رهبر حکیم و فرزانه انقلاب حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی و همچنین عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما عزیزان و سروران بزرگوار. من حقیقتاً بدون تعارف عرض میکنم خودم را لایق صحبت کردن راجع به این اسطوره و این مرد بزرگ سردار سلیمانی نمیدانم و تاریخ هم عاجز از قضاوت و تبیین شخصیت ایشان و باید سالها بگذرد تا ما بدانیم و بهتر متوجه بشیم.که این مرد بزرگ چه شخصیتی داشتند.
من خودم رو لایق صحبت کردن راجع به اخلاق و منطق رفتار سیاسی سردار سلیمانی نمیدانم چون حقیقتاً عاجز از انجام این کار هستیم منتها توی این شانزده هفده سالی که توفیق سربازی ایشان را داشتیم و این هفت سال آخر به عنوان معاون سیاسی در خدمتشان بودیم همیشه برای بنده و دوستان ما در مجموعه نیرو این مطلب وجود داشت تذکر خود شهید سلیمانی که میفرمودند تا من زنده هستند هیچکس حق ندارد راجع به من صحبت کند وکم بیش مستحضر هستید نقلقولهایی میشد نظرسنجیهایی از میزان محبوبیت سردار سلیمانی میشود حقیقتش جرات طرح اینها رو در حضور نداشتیم و چون میدانستیم بشدت ناراحت میشوند و بعضاً برخورد می کند میفرمودند که تا من زنده هستم کسی حق ندارد درباره وی صحبت کند .
1) وصیت نامه سیاسی الهی سردار سلیمانی
تمام ابعاد شخصیتی سردار سلیمانی را می شود در وصیت نامه ایشان که انصافاً وصیتنامه سیاسی الهی سردار سلیمانی است همان نگاهی که ما به وصیتنامه حضرت امام داشتیم امروز این نگاه هم به وصیت نامه سردار سلیمانی داشته باشیم این بحثها پیش است.
یعنی اگر میخواهیم شاخصهای مکتب شهید سلیمانی که آقا فرمودند استخراج بکنیم ، من خواهشم از بزرگوارانی که متولی نشست هستند این است که صندوق تمام این نشستها و بحثها همین وصیتنامه باشد و منطق رفتار سیاسی و اخلاقی سیاسی فرهنگی اجتماعی نظامی شعور عملیاتی هم در وصیتنامه است و این روزها هم یه کار خوب رسانه ملی با محوریت مکتب شهید سلیمانی انجام میدهد. بنیاد حفظ و نشر آثار ایشان، که این مستند که شبها پخش میشود تحت عنوان روایت حبیب که انصافاً مطالب بسیار خوبی مطرح شد و از ریاست محترم مجلس و آقای دکتر محسن رضایی، برنامههای دیگری که هست خیلی میتواند به دوستان کمک کند و برای اهدافی که از قبیل این نشستها دنبالش هستند استفاده کنند.
2) شهید سلیمانی، عاشق شهادت
مقدمهای را عرض میکنم برای بحث و بعد انشاءالله آن اصول حاکم بر رفتار سیاسی سردار سلیمانی به خدمت بزرگواران بخشی از آن را تشریح خواهیم کرد و این شهید بزرگوار خداوند به بهترین وجه ممکن سرنوشتشان را برایشان مقدر فرمود یعنی اگر به خود سردار سلیمانی قبل از شهادتش میگفتند این قلم و دفتر، ترسیم کن نحوه شهادتت را و استقبال مردم را؛ مطمئن باشید آن چیزی که در ذهن سردار سلیمانی بود خداوند بهتر از او برای ایشان مقدر فرمود.
سه چهارماه قبل از شهادتش روی میز یادداشتی نوشته بود "انشاءالله خداوند شهادتم را به دست بدترین دشمنان دین نصیب من شود" که شما دیدید به دست شقیترین انسانهای روی کره خاکی این اتفاق رخ داد. بارها و بارها احتمال شهادت ایشان وجود داشت و دوستان نقل میکردند آقای سردار فلاح زاده از دوستان و مسئولین نیرو که مدت زیادی همراه ایشان بودند می گفتند در ماموریتهای منطقهای بارها تیر قناسه گروههای تروریستی به سمت ایشان شلیک شد.
حتی فرودگاه حلب اولین کسی که بعد از محاصره وارد فرودگاه شد سردار سلیمانی بود. تقریباً یکی دو ساعت بعد از آزادسازی حلب به همراه دوستان آنجا رفته بودیم این هواپیمای ایلیوشین که میخواست بنشیند مثل این کامیون هایی هست که می خواهد بارش را خالی کند جک می زند. یعنی به این شکل که شما سریع باید پیاده شوید اصلاً جای درنگ نیست. اگر شب باشد که شما این تیرها را میبینید که این مسلحین شلیک میکردند و این فرودگاه هم تقریباً همان نزدیکی دیلم مکانی که در اشغال دست تروریستها بود.
یکی از این دوستانی که کار فرهنگی میکرد یک نوار پخش کرده بود که "ای لشکر صاحب زمان آمادهباش آمادهباش" در آن مقری که در عراق بود و دوستی نقل میکرد که همراه شهید سلیمانی بودیم ایشان فرمودند که عراقیها متوجه نمی شوند، ناگهان همزمان خمپاره تروریستها داعش اصابت کرد نزدیک سردار سلیمانی و این خراشی که شما رو صورتشون میبینید ناشی از این اتفاق است. اما مثل اینکه خداوند مقدر فرمود که ایشان زنده بماند تا این وضعیت و شرایطی که به وجود آمد...
3) خاطرات پیش از شهادت سردار سلیمانی
واقعاً سردار سلیمانی کاملاً آماده رفتن بود. دوستمان نقل می کند سه روز آخری که رفت از سوریه ساعت هشت شب که وارد شدند یکی از برادرهایی که ارادت خاصی سردار سلیمانی به ایشان داشتند نیروی جوانی بود که عمدتاً کارهای خدماتی و پشتیبانی انجام میداد و تا همیشه همراه سردار بود و ماموریتهایی که بودند و بهویژه در سوریه؛ دقیقا این 3 روز آخر؛ لحظه به لحظه را توضیح دادند که ایشان آمدند چه کار کردند.
ایشان گفتند که سردار سلیمانی چهارشنبه از سوریه به سمت لبنان رفتند و بعد از لبنان دوباره به سمت سوریه برگشتند و از سوریه به سمت عراق رفتند که این حادثه بزرگ اتفاق افتاد. ایشان نقل می کند زمانی که سردار سلیمانی آمدند اصلاً یک سفر کاملاً غیرمنتظره بوده که هیچکس اطلاعی نداشتند و در آنجا کارایی انجام شد. شب چهارشنبه به من گفتند که برید فلان مقر و تمام وسایل من را بیاورید. به این برادر دستور دادند شما برو از مقرها تمام وسایل من را بیاورید مقری که الان هستیم. ایشان میگویند من رفتم ساعت یک بعد از نصف شب رسیدم دیدم تقریباً یک ساعت قبل از اذان صبح چراغ اتاق روشن شد و سردار سلیمانی شروع کرد به عبادت و رازونیاز و این شعر را میخواند با صدای بلند : "ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش"
تقریباً در این حالوهوا بود من اتاق ایشان در زدم رفتم سمت سردار سلیمانی وگفتم همه وسایل شما را آوردم. سردار فرمودند که صبحانه رو فلان جا باشیم و وسایل را جمع کردیم. وقتی رفتیم در مجموعه دیگری آنجا تا ظهر جلسه بود. ظهر از جلسه که آمدم بیرون گفتند که بروید تعدادی مرغ و خروس بگیریم و بیاوریم! تعجب کردیم! خلاصه رفتیم تهیه کردیم. موقع نماز که شد حاجی از جلسه آمد بیرون و گفت همینجا برای آنها یه لونه درست کنید و مراقب باشید. اصلا خیلی عجیب بود حاجی تو این شرایط...!!
البته نقل شده که مسئول قرارگاه آن مجموعه نقل می کند که خیلی با ایشان بود وقتی می آمدند اینجا و صبح ها معمولاً فرصت میکردند ورزش میکردند و کوه میرفتند. همیشه میفرمودند این آهوهایی که نزدیک کوههای مجموعه است در فصل سرما حتماً باید به آنها برسیم. الوفه بریزید روی جایی که محل ترددشون است و جالب صبح که دستور میدادند بعد از ظهرش تماس میگرفتند کار انجام دادند یا نه. در اوج حضور و درگیری در منطقه، این کارا را انجام می دادند. شب که شد تقریباً ساعت 8 شب شهید پورجعفری آمدند. ایشان نقل میکند که حاجی با شما کار داره داخل سالن ایستاده؛ من اومدم دیدم اومد سراغ من و شروع کرد به حلالیت طلبیدن، همیشه حاجی تشکر میکرد از ما. ولی اینبار قدردانی کرد و گفت ببخشید اینبار دیگه با یه حالت عجیبی ما را حلال کنید زحمت دادیم این مدت! و رفتند در سوریه سپس رفتند به سمت عراق و آن اتفاق بزرگ افتاد.
داستانی که نقل کردن از ساعتهای حضورشان در لبنان و حتماً شما شنیدید که در جواب تلفن یکی از فرزندان شهدای مقاومت میفرمایند که من دارم به سوی مقتل می روم همه هم اصرار کردیم که عراق نروید...
4) چرایی حادثه شهادت سردار سلیمانی
چرا این اتفاق افتاد؟ من خیلی خلاصه عرض کنم و بعد به اصولی که عرض کردم به آنها بپردازیم. شاید برخی نقل کنند یا مطرح کنند ای کاش ملاحظات حفاظتی رعایت میشد امنیتی رعایت میشد که این اتفاق رخ نمیداد. چرا سردار سلیمانی اساساً رفتند؟ از این چراها زیاد گفته می شد اما آن چیزی که واقعیت مطلب هست آنچه که مهمتر از نحوه شهادت سردار سلیمانی هست چرایی این اتفاق است. یک عده می گویند خب فلان مسئول عراقی نقش داشت و یا احتمالاً فلان مجموعه؛ اینها فرع مسئله است.
زیرا اگر قرار بود برای سردار سلیمانی اتفاقی بیفتد قبلتر از این میبایست اتفاق بیفتد، مهم این است که چرایی آن مشخص شود. یک بخشی از جواب خارج از مرزهاست، بخشی نیز به داخل کشور برمی گردد. در بخش بیرونی آنچه که باعث شد آمریکاییها دست به این اقدام جنایتکارانه بزنند، بنبست راهبردی بود که آمریکا گرفتارش شده است. بارهابه سردار سلیمانی عرض میکردیم که فلان مقام آمریکایی این جمله رو گفت. حتی یک جایی وزیر خارجه آمریکا گفته بود ما باید سردار سلیمانی را حذف کنیم. وقتی خدمتشان عرض کردیم فرمودند که ترور من برای دشمن سخت نیست اما در خارج مرزها هزینه دارد. پس چرا این کار را کردند؟
5) تحلیلی بر بن بست راهبردی آمریکا توسط شهید سلیمانی
آن بنبست راهبردی که آمریکاییها گرفتار شدند و منطقه برای آمریکایی ها قفل شد. طرح آمریکا در منطقه تقریباً از دو دهه قبل تا الان راهبرد خاورمیانه بزرگ خاورمیانه جدید بود. پنج هدف را برای خودشان طراحی کردند که هر پنج هدف را سردار سلیمانی ناکام گذاشت. خیلی تیتروار عرض کنم چون این ها کمک می کند به ما در تبیین موضوع دوم .
هدف اول آمریکا: تامین امنیت اسرائیل
یکی تامین و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی بود. خاورمیانه بزرگ که جان این طرح و جانمایه این طرح تجزیه کشورهای منطقه است.که این ها نتوانند برای اسرائیل شاخ و شونه بکشند سردار سلیمانی کاری کرد که امروز جبهه مقاومت خودش را به مرز سرزمینهای اشغالی رسانده است. هممرز بلندیهای جولان جبهه مقاومتی که الشعبی فاطمیون و زینبیون حزبالله لبنان...
شما بروید برآورد شانزده نهاد اطلاعاتی آمریکا را که هر سال چالشهای امنیتی شان را اعلام میکنند. اعلام میکنند که وضعیتمان نسبت به سال قبل ،وضعیت امنیت اسرائیل، نسبت به سال قبل ضعیف تر میشود. کی این وضعیت را رقم زد شمایی که سوریهای هشتاد چهار درصدش از دست رفته بود این آمار خود سردار در جلسه که فهمیدن که هشتاد و چهار درصد خاک سوریه از دست رفت و شانزده درصد باقی موند تروریستها تا زیر کاخ آقای بشار اسد تونل حفر کنده بودند اما ورق برگشت.کی این وضعیت را رقم زد حالا بحث خیلی مفصل و ما نمیخواهیم وارد تبیین تحولات منطقه بشیم. پس این هدف را ناکام گذاشت.
هدف دوم آمریکا: تثبیت هژمونی خود در منطقه
هدف دوم تثبیت هژمونی آمریکا در منطقه و دنیا بود. جمهوری اسلامی ایران واقعاً خدشه وارد کرد به این هژمونی و اجازه ندادیم تثبیت بشود .
هدف سوم آمریکا: تسلط بر انرژی منطقه
هدف سوم تسلط بر انرژی منطقه بود. بارها میفرمودند که اگر قرار است نفت ما صادر نشود نفت دیگران هم نباید صادر شود. نباید منطقه ای این قدر امن باشد که آمریکاییها و دیگران نفت صادر کنند و نفت ما روی دست مان بماند. اتفاقاتی که در دو یا سه سال گذشته رخ داد واقعا این وضعیت را رقم نزد...
هدف چهارم آمریکا: اسلام هراسی و ایران هراسی
هدف چهارم اسلام هراسی ایران هراسی شیعه هراسی و ایجاد بیش از دویست و پنجاه گروه تروریستی که شما دیدید که داعش یک نمونش بود را ناکام گذاشت و آنان محدود شدن در یک جغرافیای کوچک در شمال غربی سوریه. داعش که تکلبفش را سردار معلوم کرد این که سردار سلیمانی فرمود کمتر از دو ماه دیگر از روی این کره خاکی واقعا بساطش برچیده شد. الان اینکه شما میبینید تحرکاتی در عراق دارند سازمان و ساختاری مثل قبل دیگه ندارند. این کار آمریکاست برای این که حضور خودشان را در منطقه توجیه کنند. و اینکه امروز کردها و سنیها در عراق بگویند که نیاز است که آمریکا بماند چون خطر داعش هنوز هست. اما واقعیت مطلب این است که سردار سلیمانی داعش را نابود کرد.
هدف پنجم آمریکا: مقابله با نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه
هدف پنجم مقابله با نفوذ و به تعبیر بهتر قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه است که به تعبیر خود سردار سلیمانی میفرمود من شهادت میدهم هیچگاه در تاریخ انقلاب ما به اندازه امروز فرصت و اقتدار و قدرت نداشتیم.پس بخشیش اگر میخواهیم دنبال حل این موضوع که چرا این اتفاق رخ داد به خاطر این بنبست راهبردی بود و در بعد داخلی هم فضا متأسفانه به وجود آوردند این تصور و تلقی که امروز جبهه مقاومت در نزد مردم ایران صرفاً تولید هزینه می کند و شبهاتی که مطرح میکردند و بحثهایی که مطرح شد و این جمعبندی به بویژه بعد از حوادث آبان نود و هشت دشمن بیرونی که مردم ایران به قدری گرفتار مشکلات شدن که دیگه حال حوصله دفاع از مقاومت را ندارند و چقدر خطای محاسباتی کردند.
بنابراین با این پیشفرض با این مقدمه می خواهیم رفتار سیاسی سردار سلیمانی و اصول حاکم بر این رفتار را برای دوستان بخشی ازش را تبیین کنیم.
6) اصول رفتار سیاسی سردار سلیمانی
طی این چندسالی که توفیق داشتیم خدمت ایشان در جلسات شورا، حدود ده دفتر از بحثهای ایشان در موضوعات مختلف و تحولات مختلف یادداشت کردیم و داریم روی آنها کار میکنیم که انشاءالله اگر خدا توفیق بده و خود شهید عنایت کند بتوانیم این منطق رفتار سیاسی را از دل این بحثهایی که خودشان تبیین کردند، به خوبی آماده کنیم که قابل استفاده برای جامعه و بعدها باشد این اصول را اگر بنده بخواهم خیلی تیتروار اشاره بکنم توضیحات مختصری بدم.
7) اعتقاد راسخ به عدم جدایی دین از سیاست
یکی اعتقاد راسخ به عدم جدایی دین از سیاست بود. این اصل حاکم بود بر رفتار سیاسی سردار که نه سیاستزده بود و نه سیاسیکار. مصداق جمله معروف شهید مدرس که میفرمودند سیاست ما عین دیانت ماست. سردار سلیمانی اعتقاد داشتند و رفتارشان نیز اعمال می کردند.
در دانشگاه کرمان میفرمایند یکی از توجهات خود در دانشگاه زمزمههای روشنفکری جدایی دین و سیاست است که باید تبدیل شود به اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه.
8) التزام نظری و عملی به ولایت فقیه
حقیقتاً اگر از هر کسی سوال بشه یا از حقیر که توفیق داشتم خدمت ایشان بودم که به نظر شما کدام شاخص سردار سلیمانی بارز تر بود، بین الله برای بنده ولایتمداری سردار سلیمانی در بین همه و شاخصههای خوبی که ایشان داشتند میگویم.
آن چیزی که ما احساس کردیم یعنی اگر بخواهیم کلید واژه استخراج بکنیم از فرمایشات ایشان تو این مدت کلید واژه آقا، ولیفقیه و حمایت از آقا، فراوانی اش از همه بیشتر است.
همان ایام بعد از شهادت ما یادداشتی نوشتیم (البته جمع آوری بوده است) از فرمایشات سردار، با این تیتر که آنچه که رهبری درباره سردار سلیمانی نگفت. در آن متن اشاره کردیم که حضرت آقا در تبیین شخصیت سردار سلیمانی حق مطلب را ادا کردند اما یک نقصی وجود دارد اشارهای به ولایتمداری سردار سلیمانی نکردند و علتش هم این بود که به خودشون برمیگشت. این از بزرگواری حضرت آقا بود مثل بیانیه گام دوم آقا از همه چیز فرمودند ولی نگفتند که خودشان چه نقشی داشتند در پیمودن این مسیر پرافتخار انقلاب اسلامی و اشاره ای نکردند. آن اشکهایی که آقا ریخت در نماز و ارادتی که آقا و سردار سلیمانی به هم داشتند.
یک زمانی وقتی نظرسنجیها بیرون آمد و میزان محبوبیت سردار سلیمانی با یک اختلاف زیادی از دیگران هشتاد درصد بین مردم بود. تقریبا 2یا3 ماه قبل شهادتش، دوستان رفتند خدمت سردار سلیمانی گفتند همچین ارزیابی سیاسی انجام شده و کسی منکرش نیست که شما در نزد مردم محبوبید. با این وضعیت کشور، از همین الان به فکر کاندید شدن برای انتخابات ریاست جمهوری باشیم. این حرف تقریباً برای سه ماه قبل از شهادتشان است. آن زمان سردار سلیمانی میفرمایند اگر حضرت آقا یک خط بنویسند من از شما راضی هستم و این را درون کفنم بگذارند میارزد به دهها بار رئیس جمهور شدن. یعنی رضایت آقا بر هرچیزی ترجیح میدهند. که آقا میفرمایند خطاب به سردار سلیمانی من هر روز برای شما صدقه می دهم .
آخرین مطالبهای که سردار سلیمانی از ما داشتند قبل از شهادت تقریباً هفت هشت روز قبل که میخواستند بروند در جلسه فرمودند نامه گستاخانه هفتاد و هفت نفر از این جریان های تندرو را چرا کسی پاسخ نمیدهد. که بعداً هفتصد و هفتاد و هفت استاد بسیجی دانشگاه پاسخ دادند اما خیلی دیر شد و با چهار ماه تاخیر. اما همان زمان مطالبه شده که چرا پاسخی داده نمیشود. فرض کنید نوشته ای را یکی از تندروها خطاب به آقا مینوشتند، مطالبه سردار سلیمانی بود که علما پاسخ بدهند. نباید به این جایگاه خدشه وارد شود. سردار سلیمانی میفرمودند که ما مطیع ولایت فقیه هستیم و کاملاً نگاهشون به آقا بود.
زمانی به سردار سلیمانی برآوردی دادم و گفتم از سال نود و هشت سال انباشت تهدیدات است و تقریباً اسفند نود و هفت برآورد مجموعههای اطلاعاتی امنیتی بود. سال نود و هشت سال انباشت تهدیدات بود. سردار سلیمانی فرمودند که استنباطم از فرمایشات آقا این یک سال نود و هشت از نود و هفت مطلوبتر است. که آقا در فرمایشات نوروزیشان فرمودند که امسال سال فرصت هاست.
زمانی که لقب ذوالفقار به سردار سلیمانی دادند، ایشان بشدت مخالف بود و اصلاً زیر بار نمیرفت. پیشنهاد را سردار رشید داده بود که کار کشید به حضرت آقا، حضرت آقا فرموده بود که تشخیص من این است که این کار انجام بشود وگرنه سردار سلیمانی دنبال این مدالها و دنبال این مقام ها نبود. همین که آقا فرمود تشخیص من این است که بشود ایشان رضایت داد. و شرط هم کرده بود که رسانهای نشود اما یکی از دوستان احساس تکلیف کرد گفت ما که وظیفه مان این است که این موضوع رسانه ای شود. سردار سلیمانی بشدت ناراحت شدند اما چون امام فرمودند تشخیص من این است و شما اسلام شیعه را نجات دادی کسی به شما چیزی داده؟ این خطاب آقا به سردار سلیمانی بود.
همیشه تو این قضایا و همین اتفاقات آبان نود و هشت میفرمود من خطاب به دولت عرض کردم آقای رییس جمهور بروید خدا رو شکر کنید که در این مملکت ولیفقیه است وگرنه تا الان چهار بار دولت شما ساقط شده بود. شما همین وضعیت را در کشورهای پیرامونی ما میبینید که اگر این ظرفیت بود در آن جاها، و سکانداری به این مطمئنی که کشتی انقلاب از اینهمه امواج پرتلاطم داره عبور میده این اعتقاد سردار سلیمانی بود. که خطاب به آقایان فرموده بود برید خدا رو شکر کنیم ولیفقیه جامعه است...
هر چقدر من صحبت کنم هم حرف برای گفتن است و هم نقل قول سردار سلیمانی است مطمئنیم که بخش کوچکی از آن هم ادا نمی شود جایی که ایشان فرمودند والله والله والله یکی از شئون عاقبت بخیری میزان اتصال ما به ولی جامعه است از این بالاتر آدم باید شهادت بده. تفاوتی که در نگاه سردار سلیمانی به ولایت فقیه با حقیر خودم رو عرض میکنم به کسی جسارت نکنم وجود داشت این است که سردار سلیمانی التزام نظری و عملی داشته به این ما نظری داریم همین الان میگیم جانمان فدای رهبر مطیع محض رهبریم ولی آیا در عملشان قرار گرفتهایم که این رو ثابت کنیم؟
نام : | |
ايميل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر را وارد کنید: | |