يکشنبه ٣٠ ارديبهشت ١٤٠٣_ العربية|English
 


چاپ خبر Print

متن سخنرانی سردار سلیمانی در مراسم دهمین سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه


متن سخنرانی سردار سلیمانی در مراسم دهمین سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه

موضوعات مرتبط: بانک اطلاعاتی شهید حاج قاسم سلیمانی

 

متن کامل سخنرانی سردار قاسم سلیمانی در دهمین سالگرد
شهادت حاج عماد مغنیه

(تهران: 26 بهمن 1396)

پیاده سازی و تدوین:
دانشکده و پژوهشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه جامع امام حسین(ع)

"دانلود متن کامل سخنرانی سردار قاسم سلیمانی در دهمین سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه"

"دانلود فیلم کامل سخنرانی سردار قاسم سلیمانی در دهمین سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه"

 

مقدمه:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلاه و سلام رسول‌الله و آله‌ آل‌الله. الحمدللَّه الّذی هدینا لهذا و ما کنّا لِنَهتدی لولا اِن هدینااللَّه» نثار روح مطهر امام رضوا‌ن‌‌تعالی علیه و جمیع شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، شهدای جبهه مقاومت در فلسطین و لبنان و کل جبهه مقاومت اجماعاً صلوات.

1) عوامل اصلی خودسازی
عواملی که باعث میشود انسان شخصیت خودش را می‌سازد، آرمان‌های خودش را تعریف می‌کند و برای خودش تعیین هدف می‌کند، اول آرزو است، دوم اراده است.‌ آرزو و اراده دو عامل مهمی هستند که پیوسته شخصیت انسان را تحت تاثیر خود دارد. ریشۀ استقامت یا تزلزل انسان هم به همین دو عامل برمی‌گردد. آرزو اگر آرزوی خاکی بود و آرمان آرمانِ‌ خاکی بود انسان را در همان جایگاه خاکی نگه می‌دارد. اگر این آرزو یک آرزوی متعالی بود، انسان را برای خاک نگه می‌دارد و به اوج می‌برد، این خیلی در بُعد تربیتی مهم است.
ارادۀ انسان هم تابع تعلق انسان است، تعلق نقش محوری را در اراده دارد، شما اگر دیدید، اگر خواستید انسان‌ها را بفهمید و بشناسید و قدرت ضعف ارادۀ آنها را کشف کنید، باید به تعلق آنها نگاه کنید ببینید آیا تعلق آنها یک تعلق والا و بالایی است یا یک تعلق محدود است؟ وقتی که می‌خواهند از انسان تعریف بکنند یا انسان را تعریف بکنند می‌گویند انسان موجودی متحرک که حرکت او درنتیجۀ تعلق اوست، تعلق به اشیاء خاکی انسان را خاکی می‌کند، تعلق به موضوعات متعالی انسان را مافوق خاک قرار می‌دهد و متعالی می‌کند.
هر کجا در زندگی‌ها، در شخصیت‌ها، در انسان‌های اثرگذار کاوش بکنید، شما به این نکته می‌رسید اگر دیدید در جایی شخصیتی مثل امام خمینی رضوان‌علیه او اینگونه برخلاف مسیر جریان حرکت کرد یک امر محالی را و غیرممکنی را تبدیل به ممکن کرد،‌ این به آرزوها، تعلقات و اراده امام(ره) برمی‌گردد، تعلق امام به دنیا آمد،‌ آرزوی امام آرزوی خاکی نبود، یک‌ آرزوی پست نبود، لذا او را موفق کرد.


2) نقش نیت انسان
نیت انسان هم اینکه گفته می‌شود الاعمال به نیات، نیت انسان هم برشی از تعلقات است. بنابراین تعلقات اثر اساسی را در اراده و همۀ اقدام و عمل انسان در حرکتش دارد و این نقشِ اساسی است.‌ اگر تعلق انسان به شهادت بود، در وقت خطر و در وقت پیروزی همان حالی را دارد که در وقت شکست دارد، هیچ اثری بر او نمی‌گذارد.‌
 شما در جملات امام رضوان‌‌الله‌تعالی علیه دیدید وقتی خرمشهر سقوط کرد، گفتند این خبر را در وقت نماز می‌خواستیم به امام(ره) بدهیم بعد از خروج امام(ره) از بیمارستان قلب بود ترسیدیم این اثر بدی و منفی بر وجود امام(ره) و سلامت داشته باشد، اما مجبور بودند این خبر را به امام(ره) بدهند و به امام(ره) بگویند خرمشهر مهمترین و اولین شهر مهم ایرانی سقوط کرد. وقتی که آمدند امام(ره) برای اقامه نماز ایستاده بود، آرام به او گفتند خرمشهر سقوط کرده، امام(ره) فرمود سقوط کرده که کرده، او را پس می‌گیریم الله‌اکبر! و نماز را بست! این قدرت تعلق است.
آن چیزی هم که امروز شما در فلسطین در محاصره می‌بینید ایستادگی می‌شود، به رغم همۀ نامردمی‌هایی که از ناحیه حکومت‌های عرب صورت می‌گیرد اما مجاهدین در صحنه می‌ایستند و ایستاده‌اند،‌ این باز به همین تعلق بازمی‌‌گردد. تاثیر تعلق بر آرزو و اراده انسان یک امر مهمی است اگر کسی می‌خواهد به یک جایگاه متعالی برسد باید این موضوع را در خودش و در یک جای عالی قرار بدهد.


3) جایگاه شهید عماد مغنیه(رض)
عماد مغنیه رضوان‌‌الله‌تعالی،‌ شخصیتی بود که ممکن بود وقتی در جمعی می‌نشست با شما بخورد، بیاشامد، زندگی عادی انسانی داشته باشد اما هیچ یک از عوامل مادی دنیوی محور تعلق او نشد، چنین انسانی فرزند هم محور تعلق او نمی‌شود.
من یادم است یک وقتی شهیدی را وقتی می‌خواست از خانه خداحافظی کند، روی صورت فرزندش اینجوری دست کشید، به او گفتند او را ببین، گفت می‌ترسم روی من اثر بگذارد، یک کشش بالاتری، یک تعلق بالاتری، شهدا عاطفی‌ترین انسان‌ها بودند. من در شخصیت عماد خواهم گفت، اما چون یک تعلق بالاتری و یک وظیفه سنگین‌تری که این تعلق نسبت به آن وظیفه بود. لذا این عاطفه نسبت به آن تعلق زمین‌گیر بود، بالعکس هم که بشود همین خواهد شد.
اگر این تعلق بالعکس بشود، انسان هر فریادی را از هر مظلومی نمی‌شنود، و هر صحنۀ دردناکی را نمی‌ّبیند و به چیزهای پست مشغول می‌شود، این اثر تعلق است و با مراقبت دینی می‌تواند، نمی‌توان گفت عماد مغنیه یک متخصص در یک بُعد بود،‌ در جنگ چریکی متخصص بود اما آن چیزی که ورای آن وجود داشت و دشمنی که از علم او برخوردار بود و در مقابل او ناتوان می‌کرد، او قدرتی که مافوق قدرت دشمن به رغم تخصصش وجود داشت، آن تعلقش بود، انسانی به تعلقش عالی است، اگر خبر مرگ را به او بدهند،‌ تبسم می‌کند.
‌ انسانی که تعلقش پایین است اگر خبر مرگ را به او بدهند، وحشت می‌کند، لذا شما در حالات امام حسین(ع) می‌شنوید هر چه به ظهر عاشورا نزدیک‌تر می‌شد، چهرۀ امام برافروخته‌تر می‌شد، بر او اثر نداشت، وحشت او را نمی‌گرفت.

 

4) رمز استقامت در میدان عمل
رمز استقامت در میدان هم، چرا بعضی‌ها می‌ایستند و برخی تحمل نمی‌کنند و فرار می‌کنند؟ باز به همین فلسفه برمی‌گردد. فلسفۀ تعلق، امری که عماد را برجسته‌تر از همه کرد، در بین دوستانش و در بین مجاهدین او را به یک خورشید تبدیل کرد، آن تفاوت در آرزو و تعلق عماد مغنیه بود. آرزو و تعلق او ماورای مادی و خاک بود، آن نبود که ما می‌دیدم و می‌شنیدم، آن نبود که در جمع ما بود، این تعلق بعضی وقت‌ها ناپیدا است.
 ممکن است من در یک صحنه‌ای ببینم، بگریم، متاثر بشوم اما این تاثر لحظه‌ای است و به دلیل تعلق سنگین‌تر دیگری که میخ من را بر زمین محکم کوبیده است، ریسمان‌های قطوری به پای من بسته است، نمی‌گذارد این تاثیر و تعلق عمق پیدا بکند و بعد از بین می‌رود. اما او هیچ لحظه‌ای، هیچ صحنه دنیوی، هیچ خوردن و آشامیدن و آمیختنی او را متعلق به خود نکرد، فراتر از او رفت، این اولین و مهمترین ویژگی عماد مغنیه بود که من کمتر می‌بینم پیرامون او این موضوع گفته شود.


5) مفهوم انسان حرفه ای
همۀ کسانی که در کارهای ویژه نقش دارند بعضاً ممکن است در عمل خود یک تخصص پیدا کردند، حرفه‌ای شوند، انسان اگر در موضوعی حرفه‌ای شد و آن وقت انسان حرفه‌ای می‌شود. مثل این حرفه‌ای‌هایی است که آمریکایی‌ها در بلک‌واتر تربیت می‌کنند،‌ این انسان انسانِ ناجی نیست، اگر فن و حرفه در اختیار آن تعلق بالای معنوی قرار نگیرد این مخرب است، یک بُولدوزری است که هر بنایی را منهدم می‌کند.


6) معنویت شهید عماد مغنیه
 عقل و علم و شجاعت عماد در کنترل ایمانش بود، ایمان او پیوسته یک حریمی را بین عمل و اقدام او ایجاد می‌کرد و مراقبت می‌کرد. لذا در حالات معنوی او اگر از دوستان او سوال بکنید من بارها این را دیدم عماد شدیدالابکاء بود. یک وقتی در جلسه‌ای با او بودم جمعی بودیم، تلویزیون داشت فیلم امام رضا(ع) را نشان می‌داد، آخر فیلم بود نقطه‌ای بود که هارون به امام رضا(ع) سم می‌نوشاند، تا آن وقت فیلم را ندیده بود، ناخودآگاه متوجۀ تلویزیون شد، گفت چیست؟ دقت کرد، آنقدر گریست که همۀ جلسه را منقلب کرد، من در تمام حالات عماد دیدم شکر عماد همراه با بکاء بود.
 اگر خبری از یک عملیات موفق می‌شنید و یک عملیات موفق صورت می‌گرفت عماد از خدا با بکاء شکر می‌کرد و من این حالت را در او فراوان دیدم.


7) تواضع شهید عماد مغنیه
یکی از حالات دیگر او، من اول حالات معنوی عماد را بگویم اگر وقت تمام شد حداقل آن بخش‌های کمتر توجه شده را بیان کرده باشم، یکی از حالات ویژه عماد، این اسطورۀ زمان، تواضع بود. متواضع بود، شما پیدا نمی‌کنید به رغم همۀ اقداماتی که انجام داد، خواهم گفت عماد قبل از تاسیس حزب‌الله، حزب‌الله تاسیس کرد.
دوستان لبنانی به یاد دارند جریان حزب بعث را و ترور شخصیت‌های مهم لبنانی را در لبنان، او 19 سالش بود، چه کسی به این فکر افتاد که از شخصیت‌های لبنان دفاع بکند، وگرنه بعثی‌ها همه را از بین خواهند برد؟ آن کسی که به این فکر افتاد، این جوان 19 ساله به نام عماد مغنیه بود، آن وقت که ترور آیت‌الله سیدفضل‌الله اتفاق افتاد، ترور آقای کورانی اتفاق افتاد، آن شهید بزرگوار از عمل به شهادت رسید، آن کسی که در آن وقت لباس رزم به تن کرد و راس و چشم فتنه را کور کرد و حزب بعث را برای همیشه در لبنان منهدم کرد و اخراج کرد عماد مغنیه بود. متواضع بود هرگز نگفت من کردم.
من در تمام این سال‌هایی که با او محشور بودم و شب‌ها و روزهایی که با هم طی کردیم من ندیدم او یکبار عملیاتی را تعریف بکند که بخواهد محوریت خود را و خود را و منِ خود را و منیّت خود را در آن مطرح کرده باشد، من ندیدم و نشنیدم درحالی که خالق خیلی از پیروزی‌ها بود.
یک زمانی به جنوب رفت، پیوسته می‌رفت، فرد پنهانی که دشمن نمی‌دانست با او چقدر فاصله دارد، شما هر وقت می‌خواستید با جنوب تماس بگیرید، می‌گفت عماد اینجا بود، با بقاع هم تماس می‌گرفتید می‌گفت عماد اینجا بود، با بیروت هم تماس می‌گرفتید می‌گفت عماد اینجا بود. نزدیکترین به دشمن بود، بالاترین نزدیکی یا نزدیکترین نزدیکی به دشمن را برای شناخت دشمن، همیشه حفظ می‌کرد.
 یک وقت جنوب رفت و با دوستانش جلسه گرفت، عماد در جلسه برای خیلی‌ها نامشخص بود ولی اسم عماد در همۀ‌ سازمان معروف بود،‌ او هر روز بود اما خیلی‌ها او را نمی‌شناختند، برادری اعتراض کرد گفت تو چه کسی هستی؟ هر روز می‌آیی اینجا جلسه می‌گذاری،‌ ما را جمع می‌کنی و می‌خوری و می‌روی؟ این ظرف‌ها را باید بشوری؟ گفت درست می‌گویی! رفت شروع کرد به شستن ظرف‌ها، ظرف‌ها را شست! کارش تمام شد و رفت [گریه سردار سلیمانی] و سوال کرد همین فرد، این کیست که هر روز به اینجا می‌آید؟ گفتند او را نمی‌شناسی؟ گفت این رضوان است، گفت اوه‌ه! عجیب! این تواضع، این دینداری پشتوانۀ آن اقدام بزرگ بود که انجام داد.


8) شجاعت شهید عماد مغنیه
یکی از مهمترین کارهایی که عماد انجام داد و این کلمۀ مقام معظم رهبری خیلی کلمۀ دقیقی است که او فرزند امام بود، چون خیلی به امام تقرب داشت و نسبت به امام خیلی محبت داشت کما اینکه نسبت به مقام معظم رهبری همان عشق را می‌ورزید.
یکی از ویژگی‌هایی که او در جامعۀ محروم لبنان انجام داد، من نمی‌دانم لبنان چقدر این حرف من را باور می‌‌کند؟ در این فضای و نزاع سیاسی وجدان‌ها چقدر اجازۀ باور این حرف را می‌َدهند؟ آن که خوف را در لبنان شکست و به ترس سیلی زد، عماد مغنیه بود. مرگ را ترساند و توانست جامعۀ لبنان را از یک جامعۀ پیوسته کتک‌خورده توسط دشمن، به یک جایگاه مستقل و یک جایگاهی برساند که دشمنی که هر روزی اراده می‌کرد  و به لبنان حمله می‌کرد، آن را متوقف کرد‌ و لبنان را به یک کشور مستقل و به یک جایگاه عالی نشاند. شروع این از عماد مغنیه بود و تکمیل آن با حزب‌الله سربلند و رهبری عالی‌مقام آن اتفاق افتاد.
عماد مسئول نبود، قائد بود، نه سائق، بعضی‌ها قائد هستند، رهبر و فرمانده و مسئول هستند اما سائق هستند، سائق از پشت می‌راند و حرکت می‌دهد، قائد در جلو حرکت می‌کند و از جلو فرمان می‌دهد، شما در نمونه‌هایی دیدید همین کلیپ‌هایی که منتشر شد، در همۀ عملیات‌ها بدون استثناء که او مدیریت کرد، عماد محور اساسی عملیات بود، امکان نداشت بدون حضور خود او در صحنه میدان عملیاتی صورت بگیرد مگر او در نزدیکترین نقطه حضور داشت و بر میدان و بر عملیات نظارت می‌کرد.

 

9) علم آموزی و شیوه تربیت شهید عماد مغنیه
 عماد برای علم‌آموزی و تربیت شیوۀ عجیبی داشت به رغم اینکه او مربی‌ای بود که متربیان فراوانی را در خدمت داشت و ما در عالم شیعه و سنی نداریم که در جایی جهاد بوده باشد و مجاهدین او پای درس عماد نبوده باشند. اما به رغم این او مثل یک شاگرد و یک عالم نیازمند از تجربۀ دیگران استفاده می‌کرد،‌ با برادران فلسطینی می‌نشست، تجربۀ آنها را کسب می‌کرد و جمع‌بندی می‌کرد. با برادران عراقی می‌نشست، دیدگاه‌ها و تجربه‌های آنها را جمع‌بندی می‌کرد بعد کادرسازی می‌کرد.
 خیلی از کادرهای بزرگی که در حزب‌الله و در عالم شیعه و سنی در فلسطین، در عراق، در ایران و در جاهای دیگر تربیت شدند، تربیت‌شدگان مدرسه عماد مغنیه بودند. حتی در بُعد تربیتی فرهنگی و اعتقادی ساعت‌های می‌نشست و با اهل آن، با علما، با افراد گوناگون نکات برجستۀ آنها را پیرامون تربیت یادداشت می‌کرد و بعد اینها را در تربیت مجاهدین دخالت می‌دهد، آنها را نوعی پرورش می‌شد که قدرت تحمل نابرابری‌ها و ناملایمت‌ها را داشته باشند، این اثر را عماد به طور جدی داشت.

 

10) تدابیر نظامی شهید عماد مغنیه
نکتۀ دیگری از شخصیت عماد، عماد مرد غافلگیری بود، تمام درگیری او با دشمن با رژیم صهیونیستی به رغم همۀ تدابیری که دشمن انجام می‌داد و می‌اندیشید و برای کشف آن تلاش می‌کرد اما پیوسته در همۀ اقداماتش با یک غافلگیری جدید می‌شد، اولین بار آن کسی که توانست هواپیماهای بدون سرنشین دشمن را کشف بکند، تصاویر آن را آنلاین دریافت بکند و با آن توانست بفهمد دشمن در جنوب لبنان می‌خواهد چه اقدامی انجام بدهد، عماد بود، به آن همت گماشت، آن را طراحی کرد، عملیات انصاریه بزرگترین شکست دشمن برخواسته از فکر فنی و توجۀ ویژۀ او بود.
در همۀ‌ جنگ‌های گذشته نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، یکی از اقداماتی که انجام می‌داد تمام راه‌های یا تنها راه بیروت را به جنوب قطع می‌کرد برای اینکه امکان هرگونه ارسال، امکانات به جنوب قطع شود و بتواند به سرعت سیطره پیدا کند، جنگ‌‌های لبنان را دنبال بکنید، نقش نیروی دریایی رژیم صهیونیستی را می‌ّبینید، در جنگ 33 روزه عماد غافلگیری جدیدی برای دشمن ایجاد کرد و عجیب این بود که خداوند تبارک و تعالی این کار را در لحظه‌ای انجام داد که این جمله از دهان مبارک دبیر کل عزیز حزب‌الله خارج شد و گفت الان می‌بینید در جلوی خودتان و همزمان با این کلمۀ الان می‌بینید، این موشک شلیک شد و آن ناوچه اسرائیل را منهدم کرد و نیروی دریایی رژیم صهیونیستی را به طور کامل از صحنه جنگ خارج کرد، این عماد بود.


11) تولید فرصت ها توسط شهید عماد مغنیه
یکی از ویژگی‌های افراد استراتژیک و دارای فهم عالی و مدیران بالا این است که از فرصت‌های استفاده می‌کنند. در همۀ استراتژی‌ها هم استفاده از فرصت‌ها است، عماد از امیدها و ناامید‌ی‌ها فرصت تولید می‌کرد معمولاً فرصت بیشتر در جایی است که امیدی وجود دارد، دشمن دچار انکسار و انهزام می‌شود، آنجا امید و امکان فرصت است. اما در بدترین شرایط که دشمن دارای بالاترین قابلیت‌ها بود و ناامیدی محض حاکم می‌‌شد، او تولید فرصت می‌کرد.
شما ببینید وقتی در جنوب لبنان رژیم صهیونیستی به بیروت رسید، بیروت را آواره کرد، بیروت شیعه و سنی و مذهبی و همۀ آن را آواره کرد، اما یک ابتکار عمل، طومار رژیم صهیونیستی را در همان اوج فروپاشی و ناامیدی در هم پیچاند، آن انفجار عظیم پایگاه افسران رژیم صهیونیستی، بیروت را نجات داد، اسرائیل آمده بود که حاکم ایجاد کند و حاکم ایجاد کرده بود اما او حاکم و حکومت حاکم را و همۀ این سیطره را با یک اقدام خودش، فرصت استثنایی خودش، نابود کرد و نقش بر آب کرد.

 

12) نقش شهید عماد مغنیه در امنیت لبنان
وقتی حادثه کودتا در جنوب لبنان اتفاق افتاد، نیروهای لَحدی بخشی از ارتش لبنان بودند به رژیم صهیونیستی پیوستند، لبنان را با یک نیروی لبنانی در کنترل درخود درآوردند، خیلی امر خطرناکی بود، خیلی مسالۀ‌ بزرگی بود یک قدرت دیگری، قدرت لبنانی و بومی به قدرت رژیم صهیونیستی اضافه شده بود.
عماد همین نگرانی را به فرصت تبدیل کرد و از ضعف اعتقادی نیروهای لحدی استفاده کرد و با هم درپیچیدن طومار نیروهای لحدی و کشتن فرماندهان اساسی آن و مزدوران اصلی نه تنها این نیرو را رو به اضمحلال و فروپاشی برد، بلکه رژیم صهیونیستی را وادار به خروج و فرار از جنوب لبنان کرد. آن روز او بدون اعتنا به ملاحظات امنیتی آنچنان دشمن را تعقیب کرد که دشمن در فرار عمدۀ امکانات خودش را جا گذاشت، شما در همین فیلم دیدی در زندان شهر خیام، نتوانستند حتی زندانی‌ها را با خودشان ببرند که بخشی از آنها از مجاهدین مهم بودند، دشمن فرار مفتضحانه‌ای کرد.

 

13) نقش عماد مغنیه در جنگ 33 روزه
پیرامون جنگ 33 روزه هم گفته شد،‌ عماد همین کار را کرد. عماد پیوسته معتقد بود ما برای اینکه بتوانیم دشمن اسلام را در همۀ عالم اسلامی به زانو دربیاوریم، شرط آن این است که ما همۀ قابلیت‌های جهادی را احیاء کنیم، آن کسی که ارتباط گروه‌های فلسطینی را با مرکز حامی مقاومت اتصال داد، عماد مغنیه بود، آورندۀ اولیۀ‌ یاسر عرفات به ایران، عماد مغنیه بود. او که با فتحی شقاقی و دیگران رهبران امروز جهاد اسلامی و شهدای دیروز جهاد اسلامی، جهاد اسلامی را تاسیس کرد عماد مغنیه بود. او که دست پری در حماس داشت و تلاش بالایی برای قدرتمند کردن حماس، جبهه خلق، جریان برادر عزیزمان احمد جبرئیل داشت عماد مغنیه بود.
این اعتقاد را داشت که ما اگر بخواهیم دشمن را به زانو دربیاوریم باید همۀ مناطق جهادی را به نقاط مقاومت اساسی و شکست‌ناپذیر در مقابل دشمن تبدیل بکنیم. این فکر با افکار دیگری شبیه این فکر در فلسطین و بیرون فلسطین توانست غزه را به یک دژ تسخیرناپذیر تبدیل بکند. چرا بعضی جاهای دیگر اینطوری نیست؟ امروز در این دو نقطه، نقطۀ غزه در جنوب فلسطین و لبنان در شمال فلسطین، نقاط تولید اضطرابِ دائمی و نگرانی و اساس فروپاشی رژیم صهیونیستی است و به این دلیل این جمله‌ای که دبیرکل جهاد اسلامی گفت، در هر موشکی که از فلسطین شلیک می‌شود شما اثر انگشت عماد مغنیه را در آن می‌بینید، این حرف درست است،‌ فقط به این اکتفا نکرد، او در فروپاشی حزب بعث فقط در لبنان اکتفا نکرد، در فروپاشی بعث در عراق هم همت گماشت و به مجاهدین عراقی کمک کرد و تلاش کرد.

 

14) مدح عماد مغنیه در کلام همه حتی دشمنان
همین شخصیت قدرتمند و اسطوره که دنیا از او با عبارات بسیار بلندی یاد کرده است، همه یا اغلب بیانات دنیا را دیدم، صدها مقاله بیان و خطاب حول عماد نوشته شده، هیچ کس نتوانست عماد را ذم کند همه بدون استثناء، ناخودآگاه، دشمنانش با بیان‌شان عماد را مدح کردند و من این حالت را فقط در امام دیدم، در زمان ارتحالش، دشمنانش که نقد می‌کردند چیزی جز تقدیس و مدح نمی‌توانستند انجام بدهند.
لذا همۀ کسانی که عماد را در بیرون نقد کردند،‌ او را با عبارت‌های بلندی مدح کردند، چون آنها که تعقیب می‌کردند شخصیتی که همۀ سرویس‌های جاسوسی غرب و بعضاً عرب و رژیم صهیونیستی مشترک او را تعقیب می‌کردند و 25 سال پیوسته همۀ اقدامات آنها را نقش بر آب کرد و شکست داد، از او شناخت دقیقی داشتند لذا با عبارت‌های بلندی از عماد مغنیه یاد کردند.
می‌دانید همۀ کسانی که به عنوان دستگیری عماد آمدند برای تقرب به عماد آمدند. یک وقت یادم است در ساختمان عملیات او نشسته بودم گفت بیا اینجا، پنجره را کنار زد، گفت آن طبقه را می‌بینی؟ در آن طبقه یک تیم با یک دوربین از من مراقبت می‌کند، به رغم اشراف شدیدش، با دشمن همراه می‌آمد تا نقطه‌ای که دشمن را با کل امکاناتش منهدم می‌کرد، بارها آمریکایی‌ها آمدند شکست خوردند، کشته شدند و خارج شدند، اسرائیلی‌ها آمدند شکست خوردند، کشته شدند و خارج شدند.


15) جذب حداکثری شهید عماد مغنیه
عماد شخصیت عجیبی بود، با کسانی که از حزب‌‌‌الله دور بودند و با حزب‌الله دشمنی می‌کردند، ناگهان در درون خانه‌هایشان وارد می‌َشد، با آنها بحث می‌کرد، سعی می‌کرد آنها را قانع کند، سعی می‌کرد آنها را در مسیر حزب‌الله همراه کند. آن جا که نمی‌توانست آن وقت برمی‌افروخت می‌گفت من رضوان نیستم، من عماد مغنیه هستم، کلمه‌ای که برای خیلی‌ها رعب‌آور بود، وقتی می‌‌گفت من رضوان نیستم من عماد مغنیه هستم همه در محاسبات خودشان حساب کار خودشان را می‌کردند. لذا در جایی که خیلی‌ها باید با گردان و خیل نیرو می‌رفتند، با حمایت‌های سنگینی می‌رفتند او تنها می‌رفت وارد می‌شد گفتگو می‌کرد و خارج می‌شد.
این حالتی که به او گفتند، این لقبی که به او دادند که دقیق است، مثل شمشیر و برق فرود می‌آمد و مثل یک شبح ناپدید می‌شد، همینطور بود، او مثل یک شمشیر در وقتش فرود می‌آمد و به سرعت ناپدید می‌شد، این انسان با این خصوصیت دارای تبعیت عجیبی بود.

 

16) ولایت پذیری عماد مغنیه
 عماد فقط تحت امر حضرت آیت‌الله سیدحسن نصرالله نبود، من می‌گویم حضرت آیت‌الله من در جایگاهی نیستم تعیین مقام فقهی برای کسی بکنم اما او آیت‌الله است چون خیلی از نشانه‌های آیت‌الله در مقابل مجاهد و دشمنان خدا دارد، او آیت‌الله ایستاده در مقابل دشمنان خدا است و آیت الهی است، آیت الهی یعنی چه؟ آیت‌ اللهی فقط در فقه است؟ او در مقابل این آیت‌ الهی در مقابل این شخصیت کم‌نظیر، روحی‌فدا، مثل حسن نصرالله متواضع بود، ممکن بود در موضوعی که او امر می‌کرد عماد نظر مخالفی داشت، اما خودش را ملتزم به اجرای آن می‌دانست، برای خودش الزام‌آور می‌دانست. کسی از مجاهدین و غیرمجاهدین در لبنان یاد ندارد، جمله‌ای را این رهبر حکیم و عزیز حزب‌الله بیان بکند و عماد به آن التزام نداشته باشد.
بعضی وقت‌ها من می‌دیدم که سید نگران بود، او تا صبح با او می‌نشست، تا لبخند را بر لب او جاری نمی‌کرد و حس رضایت را از او دریافت نمی‌کرد از خانه خارج نمی‌شد، معتقد بود آنکه ما را ملتزم کرد، آنکه به ما اعتبار دارد، آنکه به لبنان اعتبار داد، سیدحسن نصرالله است،‌ لذا خود را ملتزم به اوامر او می‌دانست و من شهادت او را برای سید عزیز و مظلوم تسلیت می گویم.

 

17) ابعاد مظلومیت سید حسن نصر الله
مظلوم دو بُعد دارد، یک بُعد آن نوع اتفاقی است که پیرامون انسان می‌افتد، یک بُعد دیگر این است که انسان دارای عظمتی باشد و تلاش کند و جهادی انجام دهد، اما کسانی در نفی آن جهاد و تلاش او تلاش کنند. سید از این باب مظلوم است چون او نه تنها ناجی شیعه بود و هست، مسیحیت هم بقای خودش را با تدبیر او می‌داند، اهل سنتِ‌ حامی اسلام و با اسلام ناب هم، چرا با حزب‌الله ایستادند؟ چرا خیلی از این شخصیت‌های روحانی و ارزشمند سنی از حزب‌‌الله جدا نمی‌شوند؟ این چیست؟ این مال است، چه ارزشی دارد؟ سعودی، میلیاردها می‌دهد.
این تشخیص حق است، برای او خیلی سنگین بود، من یاد این جملۀ امیرالمومنین در شهادت مالک افتاد، امیرالمومنین با عظمتش با شجاعتش، با لیله‌المَبیتش، با اُحدش، با بَدرش، با خیبرش، با فتح مکه‌اش، با همۀ عظمت‌‌ها و مناقب بلندش، وقتی مالک شهید شد گریست و آن جملۀ بلند را فرمود، مالك وَ مَا مالك و اللهِ لَو كانَ جبلا لكانَ فِندا، وَ لو كانَ حَجَرا لَكانَ صَلدا لا يَرتَقِيه الحَافِر، و لا يُوفي عليه الطائِر، بعد فرمود: و الله لیهدن موتک عالما و لیفرحن عالما، عماد همین‌گونه بود، شهادت او عالمی را ویران کرد و عالمی را خوشحال کرد، عالم اسلام را در اندوه فرو برد و عالم دشمن را خوشحال کرد.

 

18) انتقام خون عماد مغنیه، نابودی رژیم کودک‌کش صهیونیستی است
 اما این نکته مهم است، اسلام دارای قدرت مولد است، درست است عماد شخصیت غیرقابل تکرار در نوع خودش است اما اسلام در درون خودش پیوسته شخصیت‌های جدیدی را در همین مدرسه‌ای که او درس خواند و تربیت شد، تربیت می‌کند و به عالم اسلامی عرضه می‌کند. این به انتها نمی‌رسد کما اینکه نرسید.
نکته‌ای که دشمن می‌داند و اما باید با جدیت بداند آن چیزی که قصاص خون عماد است شلیک یک موشک نیست، آنکه قصاص خون عماد است کشتن یک نفر نیست، قصاص خون عماد و همۀ عمادهایی که در فلسطین و لبنان به شهادت رسیدند و در ایران و در جاهای دیگر با توطئه رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، قصاص خون عماد برچیدن و بنیاد برکندن این رژیم کودک‌کش صهیونیستی است. دشمن می‌داند این امر حتمی است و می‌داند در کنار همۀ شهادت‌هایی که اتفاق می‌افتد روزانه ده‌ها کودک با همین مدرسه و با همین نشانی متولد می‌شوند و جای پای آنها را و جای خالی آنها را پر می‌کنند.
 بنابراین این وعدۀ الهی حتماً تحقق پیدا خواهد کرد و ما به وعده الهی اطمینان داریم، ما وعده الهی را صادق می‌دانیم و صدق آن را در عرصه‌های گوناگون بارها دیده‌ایم و در این وعدۀ الهی در قصاص خون این شهدای ارزشمند خواهیم دید ما هرگز فراموش نمی‌کنیم، ما هیچ شبی نمی‌خوابیم مگر به دشمن‌مان فکر نکنیم، ما هیچ لحظه‌ای از عمرمان را سپری نمی‌کنیم مگر اینکه او جلوی چشم ماست و به او فکر می‌‌کنیم، این رژیم ماندنی نخواهد بود، اعمال این رژیم امروز نشان می‌دهد، این رژیم رژیم پایداری نیست، هیچ عوامل و آثار پایداری در این نظام دیده نمی‌شود، آثار پایداری از اعمال است،‌ اعمالی که رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد، بیانگر ناپایداری این نظام است نه آثار پایداری نظام رژیم صهیونیستی، ما این آثار را می‌بینیم و اینها را حس می‌کنیم، ما این وحشت و این دست و پا زدن‌ها و این دیوانه‌وار عملیات‌های غیرناجه را می‌بینیم، اینها آثار آن تلاش‌های مذبوحانۀ آخرین است، به این دلیل عرض می‌کنم این نظام نظامِ‌ پایداری نخواهد بود.
 این راه راهِ‌ شهیدان، راه عماد مغنیه، راه جهاد مغنیه، راه دیگر شهدای ارزشمند فلسطین و لبنان و عراق و جاهای مختلف دیگر استمرار پیدا خواهد کرد و امروز شما می‌بینید جبهه مقاومت از یک جبهه و نقطه و یک منطقه محدود، وسعت بزرگی پیدا کرده و پیدا خواهد کرد و هر روز بر وسعت آن افزوده خواهد شد.

 

سخن پایانی
ما از خداوند متعال و سبحان خواهانیم که ما و همه مجاهدین عالم را در این مسیر با تطبیق آرزوها و ارادۀ خودشان، با نجات اسلام و مسلمین، توفیق بدهد با بستن کمرهای همت و بالا بردن نظرها و دیدگاه‌ها از خاک به عرش، تلاش کنیم امت اسلامی را که امروز حیات، موفقیتش به تک تک ما نیازمند است، همت خودمان را برای دفاع از اسلام بالاتر ببریم و کمر همت را ببندیم و این مسیر ارزشمند را که امروز نزدیک قله‌های پیروزی آن قرار داریم، این مسیر را با موفقیت طی کنیم.
امیدوارم خداوند سبحان این اقدام ارزشمند را زمینۀ اقدامات متعدد دیگری خارج از نگاه‌های مذهبی و قومی  و عنصری در جاهای دیگر فراهم شود تا جوانان عالم اسلامی با آشنایی با این روحیات بتوانند با تشخیص دقیق راه خود با توطئه‌های دشمن مقابله کنند.



فایل‌های ضمیمه:
1399/08/06 - ١٣:٣٨ / شماره خبر: ١٤٥٣ / تعداد نمایش خبر: 1286
1399/08/06 - ١٣:٣٨ / Code: ١٤٥٣ / Number: 1286
امتیازدهی
برای این خبر نظری ثبت نشده است
نظر شما
نام :
ايميل : 
*نظرات :
متن تصویر را وارد کنید:
 






آدرس: تهران - بزرگراه شهید بابایی - دانشگاه جامع امام حسین علیه‌السلام - پردیس مرکزی- دانشكده و پژوهشكده مدیریت و اقتصاد

تلفن: 77105823-021 رایانامه: ckm@ihu.ac.ir

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دانشگاه جامع امام حسین علیه‌السلام می باشد.